اوحدی مراغهای (غزلیات)/گر دهد یارت امان ایمن مشو
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۲:۰۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (گر دهد یارت امان ایمن مشو) از اوحدی مراغهای |
' |
گر دهد یارت امان ایمن مشو ور ببخشاید، به جان ایمن مشو آن زمان کت گوید: ای من جمله تو جمله مکرست، آن زمان ایمن مشو روی او را گر ببینی آشکار باز خواهد شد نهان، ایمن مشو گر کنارت، گوید: از زر پر کنم تا نبندی در میان، ایمن مشو وقت بیگاهست، ها! گامی بپوی دزد همراهست، هان! ایمن مشو گر شوی ایمن ز خوف دزد، نیز از خلاف کاروان ایمن مشو ور نماز و روزه گمراهت کند از غرور این و آن ایمن مشو چون نهد دیوانهای دانات نام عاقلی؟ خود را بدان، ایمن مشو از کرامات ار بپری در هوا از هوا و از هوان ایمن مشو ای که اندر بینشانی میروی از حریف بینشان ایمن مشو اوحدی،چون سرش آمد بر زبان سر نگه دار، از زبان ایمن مشو