اوحدی مراغهای (غزلیات)/نبض دل شوریدهی محرور گرفتم
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (نبض دل شوریدهی محرور گرفتم) از اوحدی مراغهای |
' |
نبض دل شوریدهی محرور گرفتم دامن ز هوی و هوسش دور گرفتم زین حجرهی ویرانه چو شد سیر دل ما راه در آن خانهی معمور گرفتم گر راه درازست، چه اندیشه؟ که پنهان ره توشه ازان منظر منظور گرفتم در صورت حورا صفتی نیست ز حسنش من دیده ز دیدار چنان حور گرفتم تا مرده دلان را ز کف غم برهانم چون روح نفس در نفس صور گرفتم در حضرت سلطان معانی به حقیقت بردیم مثال خود و منشور گرفتم ای اوحدی، آن نور که پروانهی اویی چون رفت؟ که این تابش از آن نور گرفتم