اوحدی مراغهای (غزلیات)/بگشای ز رخ نقاب دیدار
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۹ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (بگشای ز رخ نقاب دیدار) از اوحدی مراغهای |
' |
بگشای ز رخ نقاب دیدار تا نگذرد از درت خریدار این پرده که بر درست بردر وین سایه که بر سرست بردار گفتی: بنشین که من بیایم بنشینم و نیستی تو آن یار کز یاری من نیایدت ننگ وز صحبت من نباشدت عار زین قاعده و خلاف بگذر و آن داعیه در غلاف بگذار تا کی باشیم پس بر در؟ وز هجر تو کرده رخ به دیوار هر کس به حساب تار و پودست ما با سخن تو در شب تار پنداشتمت که: مهربانی و آن نیز خیال بود و پندار سر در سر کار عشق کردیم و اگه نشدی، زهی سر و کار؟ هر لحظه مکن بکشتنم زور هر روز مکن بهشتنم زار یا آن دل برده باز پس ده یا این تن مرده نیز بگذار مپسند که از فراق رویت فریاد برآرم اوحدیوار