اوحدی مراغهای (غزلیات)/ترا که گفت؟ من بیتو میتوانم بود
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ترا که گفت؟ من بیتو میتوانم بود) از اوحدی مراغهای |
' |
ترا که گفت؟ من بیتو میتوانم بود که مرگ بادا گر بیتو زنده دانم بود اگر به پیش کسی جز تو بستهام کمری گواه باش که: زنار در میانم بود درون خویش بپرداختم ز هر نقشی مگر وفای تو کندر میان جانم بود هزار بار مرا سوختی و دم نزدم که مهر در جگر و مهر بر زبانم بود سکونت از من دل خسته در جدایی خود طلب مدار، که ساکن نمیتوانم بود بگفت راز دل اوحدی به مرد و به زن سرشک دیده، که در عشق ترجمانم بود