اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای حلقه کرده دلها در حلقهای گوشت
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (ای حلقه کرده دلها در حلقهای گوشت) از اوحدی مراغهای |
' |
ای حلقه کرده دلها در حلقهای گوشت چون موی گشته خلقی ز آن موی تا به دوشت بر سر زند چلیپا از زلف پای بندت دم در کشد مسیحا از شکر خموشت بگدازد از خجالت، حال، نبات مصری چون پسته گر بخندد لعل شکر فروشت جان هزار بیدل در لعل آبدارت خون هزار عاشق در جزع فتنه کوشت دلهای عاشقان را در حلقهی لب تو نیکو مفرحی شد ترکیب لعل نوشت با عشقت اوحدی را دیدم حکایتی خوش لیکن حکایت او خود کی رسد به گوشت؟ فریاد دردناکش از سوز سینه میدان تا آتشی نباشد چون آورد به جوشت؟