اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/مگر پیر سجاده حال نداشت؟

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۵۱ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (مگر پیر سجاده حال نداشت؟)
از اوحدی مراغه‌ای
'


مگر پیر سجاده حال نداشت؟ کزین خلق و کثرت ملالی نداشت؟ ازین دام نام و ازین چاه جاه به بالا نیامد، که بالی نداشت به آخر بداند خداوند لاف که: در سر بغیر از خیالی نداشت چه گویی که: صوفی نخوردست می؟ که از بیم مردم مجالی نداشت خوشا! وقت آزاده‌ی فارغی که با کس جواب و سالی نداشت شکم بنده حال دهن بستگان چه داند؟ چو این روزه سالی نداشت ز درد جدایی چه نالد کسی؟ که با نازنینی وصالی نداشت کمال خود آن کو ز صورت شناخت بر اهل معنی کمالی نداشت دلی یافت خط نجات از بلا که بر چهره زین رنگ خالی نداشت درین ملک مردی نشد پای بند که چون اوحدی ملک و مالی نداشت