اوحدی مراغهای (غزلیات)/جز نقش تو در خیال نیست
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۳۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (جز نقش تو در خیال نیست) از اوحدی مراغهای |
' |
جز نقش تو در خیال نیست جز با غمت اتصال ما نیست شد روز من از غمت چو سالی لیکن چه کنم؟ چو سال ما نیست از زلف تو حلقهای ندیدیم کو در پی گوشمال ما نیست از روی تو کام دل چه جوییم؟ گوش تو چو بر سال ما نیست بار چو تو دلبری کشیدن در قوت احتمال ما نیست از خیل کهای؟ که بر رخ تو زلفت همه هست و خال ما نیست حال دل ما ز خویشتن پرس زیرا که کسی به حال ما نیست دل مرغ هوای تست، لیکن راه هوست به بال ما نیست گر سود کنم مرنج، کخر نقصان تو در کمال ما نیست پیش رخ اوحدی چه نالی؟ کورا سر قیل و قال، نیست