اوحدی مراغهای (غزلیات)/مبارک روز بود امروز، یارا
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (مبارک روز بود امروز، یارا) از اوحدی مراغهای |
' |
مبارک روز بود امروز، یارا که دیدار تو روزی گشت ما را من آن دوزخ دلم، یارب، که دیدم به چشم خود بهشت آشکارا نه مهرست این، که داغ دولتست این که بر دل بر ز دست این بینوا را ز یک نا گه چه گنج دولتست این؟ که در دست اوفتاد این بینوا را درین حالت که من روی تو دیدم عنایتهاست با حالم خدا را هم آه آتشینم کارگر بود که شد نرم آن دل چون سنگ خارا مرا تشریف یک پرسیدنت به ز تخت کیقباد و تاج دارا بکش زود اوحدی را، پس جدا شو که بیرویت نمیخواهد بقا را