صائب تبریزی (غزلیات)/مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست
' | صائب تبریزی (غزلیات) (مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست) از صائب تبریزی |
' |
مبند دل به حیاتی که جاودانی نیست که زندگانی ده روزه زندگانی نیست به چشم هر که سیه شد جهان ز رنج خمار شراب تلخ کم از آب زندگانی نیست ز شرم موی سفیدست هوشیاری من وگرنه نشاهی مستی کم از جوانی نیست جدا بود شکر و شیر، همچو روغن و آب درین زمانه که آثار مهربانی نیست ز صبح صادق پیری چه فیض خواهم برد؟ مرا که بهره بجز غفلت از جوانی نیست برون میار سر از زیر بال خود صائب که تنگنای فلک جای پرفشانی نیست