صائب تبریزی (غزلیات)/ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا
' | صائب تبریزی (غزلیات) (ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا) از صائب تبریزی |
' |
ساقی از رطل گرانسنگی سبکدل کن مرا حلقهی بیرون این دنیای باطل کن مرا وادی سرگشتگی در من نفس نگذاشته است پای خواب آلودهی دامان منزل کن مرا رفته است از کار چون زلف تو دستم عمرهاست گه به دوش و گاه بر گردن حمایل کن مرا از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن گر به از مجنون نباشم، باز عاقل کن مرا جای من خالی است در وحشت سرای آب و گل بعد ازین صائب سراغ از گوشهی دل کن مرا