محتشم کاشانی (غزلیات)/شبم ز روز گرفتارتر به مشغلهی تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (شبم ز روز گرفتارتر به مشغلهی تو) از محتشم کاشانی |
' |
شبم ز روز گرفتارتر به مشغلهی تو که تا سحر به خیال تو میکنم کله تو به دفع کردن غیر از درت غریب مهمی میان سعی من افتاده و مساهلهی تو نظر در آینه داری و اضطراب نداری تو محو خویشی و من محو تاب و حوصلهی تو هنوز عهد تو آورده بود دهر به جنبش که در زمین و زمان بود شور ولولهی تو به گوش مژده تخفیف ده ز درد سر من که میبرم دو سه روز این جنون ز سلسلهی تو سوال کردی و گفتی بگو که برده دلت را دلم بده که بگویم جواب مسلهی تو فریب کیست دگر محتشم محرک طبعت که نیست فاصله در نظمهای بیصلهی تو