محتشم کاشانی (غزلیات)/ای خدنگ مژه‌ات عقده گشای دل من

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳۰ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۰۰ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' محتشم کاشانی (غزلیات) (ای خدنگ مژه‌ات عقده گشای دل من)
از محتشم کاشانی
'


ای خدنگ مژه‌ات عقده گشای دل من حل شده از تو به یک چشم زدن مشکل من خون من ریزد اگر آن گل رعنا بر خاک ندمد جز گل یک رنگی او از گل من شادم از بی‌کسی خود که اگر کشته شوم نکند کس طلب خون من از قاتل من آن چنان تنگ دلم از غم آن تنگ دهان که غمش نیز به تنگ آمده است از دل من سر من بر سر آن کو فکن از تن که فتد گاه و بی‌گاه گذار تو به سر منزل من داشت در کشتن من تیغ تو تعجیل ولی زود آمد به سر این دولت مستعجل من محتشم چون به سخن نیست مه من مایل چه شود حاصل ازین گفته‌ی بی‌حاصل من