محتشم کاشانی (غزلیات)/خموشیت گره افکند در دل همه کس
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (خموشیت گره افکند در دل همه کس) از محتشم کاشانی |
' |
خموشیت گره افکند در دل همه کس بگو حدیثی و بگشای مشکل همه کس بدان که هر نظری قابل جمال تو نیست مکن چو آینه خود را مقابل همه کس رخی که بال ملک را خطر ز شعلهی اوست روا بود که شود شمع محفل همه کس عداوتم به دل کاینات داده قرار محبتی که سرشتست در دل همه کس زمانه گشت پرآشوب و من به این خوش دل که از خیال تو خالی شود دل همه کس زرشک مایل مرگم که از غلط کاریست به غیر محتشم آن سرو مایل همه کس