محتشم کاشانی (غزلیات)/تنی زلالوش آن سرو گل قبا دارد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (تنی زلالوش آن سرو گل قبا دارد) از محتشم کاشانی |
' |
تنی زلالوش آن سرو گل قبا دارد که موج از اثر جنبش صبا دارد شب آمد و سخن از کید مدعی میگفت ازین سخن دگر آیا چه مدعا دارد رقیب جان برد از هجر و بر خورد ز وصال من از فراق بمیرم خدا روا دارد ز حال آن بت بیگانه وش خبر پرسید که باد میوزد و بوی آشنا دارد رکاب خشم برای که کرده باز گران تحملت که عنان کرشمهها دارد فتاده بس که حدیث من و تو در افواه بهر که مینگرم گفتگوی ما دارد به محتشم تو مزن طعنه گر ندارد هیچ اگرچه هیچ ندارد نه خود تو را دارد