محتشم کاشانی (غزلیات)/مدعی که آتش اعراض فروزندهی توست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (مدعی که آتش اعراض فروزندهی توست) از محتشم کاشانی |
' |
مدعی که آتش اعراض فروزندهی توست مدعای دل او سوختن بندهی توست گر کنی پرسش و بی جرم بود چون باشد تهمت آلود گنه کاین همه شرمندهی توست آن که افکنده به همت دو جهان را ز نظر این گمان میکندش کز نظر افکندهی توست کم مبادا که طراوت ده باغ طربست گریهی بنده که آب چمن خندهی توست محتشم کز چمن وصل تواش رانده فلک بندهی ریشهی امید ز دل کندهی توست