محتشم کاشانی (غزلیات)/آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت
نسخهٔ تاریخ ۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۴۱ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
' | محتشم کاشانی (غزلیات) (آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت) از محتشم کاشانی |
' |
آن شاه ملک دل ستم از من دریغ داشت دریای لطف بود و نم از من دریغ داشت صدنامهی بیدریغ رقم زد به نام غیر وز کلک خویش یک رقم از من دریغ داشت اغیار را به عشوهی شیرین هلاک کرد وز کینهی زهر چشم هم از من دریغ داشت صد بار سرخ شد دم تیغش به خون غیر این لطفهای دم به دم از من دریغ داشت با مدعی که لایق بیداد هم نبود صد لطف کرد و یک ستم از من دریغ داشت من جان فشاندم از طمع بوسهای بر او او توشه ره عدم از من دریغ داشت کردم گدایی نگهی محتشم ازو آن پادشاه محتشم از من دریغ داشت