مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ بهمن ۱۳۲۷ نشست ۱۳۶
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری پانزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین برنامههای عمرانی کشور مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم |
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل: متن قوانین - تصویبنامهها - صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی - سوالات - اخبار رسمی - فرامین - انتصابات - آییننامهها - بخشنامهها - آگهیهای رسمی
شماره تلفن: ۵۴۴۸ - ۸۸۹۴ - ۸۸۹۵ - ۸۸۹۶
سال چهارم
شماره
مدیر سید محمد هاشمی
شنبه ماه ۱۳۲۷
دوره پانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل
مذاکرات مجلس شورای ملی
جلسه
صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۳ بهمن ۱۳۲۷ نشست ۱۳۶
فهرست مطالب:
مجلس چهل دقیقه پیش از ظهر به ریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
- قرائت صورت مجلس
۱- قرائت صورت مجلس
سی و پنج دقیقه به ظهر روز سه شنبه بیست و هشتم دی ماه مجلس به ریاست آقای جواد گنجهای نایب رئیس تشکیل و صورت جلسه پیش قرائت شد.
اسامی غائبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شدهاست:
غائبین با اجازه- آقایان: حسن اکبر- سلطان العلماء اورنگ- دکتر معظمی- عبدالرحمن فرامرز- امیر تیمور- ابوالحسن رضوی- حسین وکیل- علی بهبهانی- تقی زاده- علی وکیلی- عرب شیبانی- باتمانقلیچ- مهندس هدایت
غائبین بی اجازه- آقایان: بیات- تولید- سلطانی- اخوان- منصف- ابوالقاسم بهبهانی- ناصری- بهار- یمین اسفندیاری- حاج امین- آصف
دیرآمدگان با اجازه- آقایان: دادور- صاحبجمع- دکتر طبا
دیرآمدگان بی اجازه- آقایان: دکتر بقائی- زنگنه- آقاخان- نراقی- سزاوار- قوامی- دکتر آشتیانی- شهاب خسروانی- قهرمان- گلبادی- امامی اهری- بهزادی- اسدی- صاحبدیوانی
آقای دکتر طبا راجع به منع کشت تریاک گفتند چند ماهاست که گزارش آن نرسیدهاست.
آقای مهندس رضوی راجع به بیانات آقای بوذری معاون وزارت دادگستری به موجب ماده ۱۰۹ اجازه صحبت خواستند.
آقای اردلان گفتند راجع به دستور جلسه مخالف بودهاند و محتاج به اخذ رأی است.
آقای حاذقی راجع به تشکیل جلسات و تذکرات آقای رئیس توضیحی دادند و صورت مجلس تصویب شد.
آقای مکی گفتند امروز هیجدهم ربیع الاول ۱۳۶۸ مطابق ۱۸ ربیع الاول ۱۲۶۸ قمری و مصادف با روز قتل امیرکبیر است که صد سال از قتل این نابغه قرن اخیر ایران میگذرد و با قوال نویسندگان داخلی و خارجی از طرفداران و پایه گذاران اصول مشروطیت و مؤسس مدرسه دارالفنون بودهاست و اگر شهید مطامع خارجیهای و درباریها نشده بود امروز ترقیات کشور بیش از حد تصور ما بود و تقاضا کردند با اجازه ریاست مجلس یک دقیقه به سکوت برگزار شود و بدینقرار عمل شد و مجلس وارد دستور گردید.
آقای اقبال اخطار نظامنامهای داشتند و گفته شد دستور استیضاح است و مجلس وارد دستور شد.
آقای عباس اسکندری خواستند به بیان استیضاح آغاز کنند مجلس از اکثریت افتاد و پس از چند دقیقه چون اکثریت حاصل نگردید تنفس داده شد و سپس به صبح روز پنجشنبه موکول گردید.
اسامی غائبین روی پنجشنبه ۳۰ دی ماه ۲۷
غائبین با اجازه- آقایان: دکتر بقائی- آشتیانی زاده- حسن اکبر- صاحبجمع- فولادوند- اورنگ- دکتر معظمی- عبدالرحمن فرامرزی- ابوالحسن رضوی- حسین وکیل- علی بهبهانی- تقی زاده- دکتر امینی- باتمانقلیچ
غائبین بی اجازه- آقایان: بیات- تولیت- سلطانی- اخوان- منصف- ابوالقاسم بهبهانی- آصف- ناصری- بهار- یمین اسفندیاری- قهرمان
دیرآمدگان با اجازه- آقایان: محمد ذوالفقاری- دکتر طبا- افخمی- مسعود ثابتی
دیرآمدگان بی اجازه- آقایان: دماوندی- آقاخان- نراقی- محمد علی مسعودی- شریعت زاده- شهاب خسروانی- گلبادی- خوئیلر- اسدی- صاحب دیوانی
آقای اردلان راجع به مذاکره با آقای نخست وزیر و لزوم تشکیل شورای اقتصادی و تصویب نامه بیستم دی ماه آغاز مطلب نموده گفتند قسمت اول اعتراض ایشان مربوط به تخلف از قانون است و با قرائت فقره سوم ماده واحده قانون دی ماه ۲۴ و ماده اول تصویب نامه دی ماه ۲۷ و اصول ۹۴ و ۹۸ متمم قانون اساسی گفتند دولت بدون تصویب مجلس در تغییر نرخ برابری ارز به ریال خلاف اصول و نقض قانون کرده و این تصویب نامه مکمل تصویب نامه دولت آقای هژیر است که مورد استیضاح ایشان بوده و اظهار عقیده نمودند که دولت باید تصویب نامه اخیر و تصویب نامه دولت هژیر هر دو را لغو کند و بعد در قسمت زیان مالی تصویب نامه گفتند بزرگترین اثر محسوس آن بر هم زدن ثبات و انضباط اقتصادی کشور است و در این صورت بازرگانان مملکت نمیتوانند خرید و فروش کالاهای وارده و صادره را پیش بینی کنند و در نتیجه موجبات تقلیل صادرات و تکثیر قیمت کالاهای کمیاب فراهم میگردد و به خلاف برنامه دولت هزینه زندگی تنزل نخواهد کرد بالاخص تراکتورهائی که برای کمک به کشاورزان باید ارزانتر وارد شود نیز گرانتر تمام خواهد شد.
آقای وزیر دارائی گفتند نظر دولت پائین آوردن هزینه زندگی است و توضیحاتی کافی در پاسخ سئوال آقایان نمایندگان خواهند داد.
آقای مهندس رضوی در پاسخ بیانات آقای بوذری معاون وزارت دادگستری راجع به پرونده حسین نفیسی گفتند بنا با اظهار صریح رئیس شعبه پنچ پرونده مذکور در غیاب رئیس شعبه گرفته و خلاف قانون عمل شده و با اشاره به قوای ثلاثه و اصل ۲۸ قانون اساسی گفتند حتی نخست وزیر و شامخترین قوه ملی یعنی رئیس مجلس هم نمیتوانند موضوعی که در دادگاه طرح شده بخواهند و خارج کنند و اداره نظارت وزارت دادگستری در خواستن پروندهها و اِعمال نفوذ در کلیه محاکم خلاف مقررات عمل می کردهاست و بر فرض محال که بتوان پرونده را از دیوان کشور گرفت مأمور تهیه گزارش چه سمتی برای رسیدگی به تخلفات قضات دیوان کشور داشتهاست. سپس راجع به احضار عظیما و انتصاب آل محمد نیز توضیحاتی دادند و تلگراف هائی که از بروجرد واصل شده بود به مقام ریاست تقدیم داشتند و در خاتمه در باب اعتراض نسبت به پرونده انتخاباتی آقای خسرو قشقائی گفتند اعتراض خود را پس نخواهند گرفت.
آقای دکتر اعتبار راجع به رئیس دادگستری بروجرد و بیانات آقای مهندس رضوی تذکری دادند و آقای اسلامی راجع به سئوال مربوط به اراضی اطراف تهران و غارت اموال عمومی که تاکنون دولت پاسخ نداده شرحی بیان داشتند.
آقای معاون نخست وزیر گفتند دولت در باب تصویب نامه اخیر موافق و معتقد است که کمیسیونی با حضور اشخاص بصیر و نمایندگان فراکسیونها در مجلس یا خارج تشکیل شود و در این باب دقت بیشتری بعمل آید.
آقای دکتر مقبل وزیر کشاورزی لایحه تأسیس صندوقهای تعاونی روستائی و انجمنهای کشاورزی و استرداد لایحه قبلی را با قرائت مقدمه آن به مجلس تقدیم داشتند.
آقای دهقانی راجع به سئوال خود که در جلسه اسبق طرح کرده گفتند باید در جلسه بعد مجلس احازه میداد مطلب خود را بیان کنند و تصریح نمودند که سئوال ایشان ده روز قبل از استیضاح آقایان اسکندری تقدیم شده بود.
آقای عباس اسکندری در آغاز استیضاح گفتند وقتی که تعیین وقت استیضاح شد بر طبق نظامنامه صحبت دیگری جائز نیست و در غیر این صورت حق اقلیت محفوظ نخواهد بود سپس به خطابه مرحوم مدرس راجع به اخراج نوکر مزاحم اشاره نموده گفتند باید ورقه کبود بدهند و حق مخالفت و سئوال و استیضاح را برای اقلیت محفوظ بدارند و به مطالب امروز خود اشاره کردند که در دنیا چیزی جز نفت وجود ندارد و هرچه به وجود بیاید برای نفت است و به همین مناسبت سرنوشت این کشور نیز در اطراف نفت باید معلوم شود و بهترین روز مملکت ما روزی است که با کشورهای بزرگ دوست باشیم و بتوانند به ما کمکهای مفید کنند و بعد با بیان احوال کسانی که در زیر زنجیر باغشاه جان دادند همچنین نمایندگان سنای روم و مقاومت آنها در مقابل سزار و اشاره به امپراتوری سلیمان و سقوط اورشلیم گفتند باید به علل و اسرار عظمت و انحطاط ملل توجه داشت. مردمی که میخواهند زنده باشند باید بدانند از چه راه و به چه وسیله حیات خود را محفوظ دارند. ملتی که دچار فشار و انحطاط میشود، سختی و مشقت و زنجیر و زندان لازم دارد تا دوباره در حفظ عظمت خود پافشاری و فداکاری کند. در اینجا به شرح احوال حسین ابن علی در طریق اعتلاء کلمه حق پرداختند و به وضع ابومسلم خراسانی و تجدید بنای ایران بزرگ اشاره کرده گفتند مجلس بزرگترین قدرتی است که در مملکت است و سپس با ذکر عملیات محمد علی شاه و آزادیخواهان و تصرف تهران و محاصره مجدد تهران از طرف پادشاه مخلوع و مقاومت نمایندگان با شهامت مجلس و شکست قوای مخالف و موضوع التیماتوم روسیه تزاری و تعطیل مجلس و جنگ جهانی ۱۹۱۴ شرح مفصلی بیان داشتند. نیم ساعت بعد از ظهر جلسه خاتمه یافت و به صبح روز یکشنبه محول گردید.
رئیس- آقای مکی نسبت به صورت مجلس نظری دارید؟
مکی- عرض مختصری داشتم.
رئیس- بفرمائید.
مکی- بنده پریروز که با اجازه مقام محترم ریاست مجلس شورای ملی و توجه خاص آقایان نمایندگان عرایضی راجع به نابغه شهیر قرن اخیر ایران عرض کردم بواسطه تشنجی که در مجلس بود بیان بنده ناقص و احتیاج با اصلاح مختصری دارد که میخواستم با اجازه مقام ریاست و نمایندگان محترم یک توضیح یک دقیقهای در اطراف بیان روز گذشتهام عرض کرده باشم. سکوت مجلس در جلسه اسبق نشان داد که نمایندگان محترم مجلس شورای ملی ایران که نماینده ملت ایران است نسبت به تجلیل روح یکی از بزرگترین خدمتگذاران این مملکت نهایت درجه احترام را قائل است (نمایندگان- صحیح است) و بنده میخواستم از هیئت محترم دولت تقاضا کرده باشم که نظر به احترامی که مجلس شورای ملی ایران و ملت ایران نسبت به این واقع دارند هیئت محترم دولت توجه بفرمایند اولاً وسایل یادبود رسمی از طرف هیئت دولت به مناسبت صدمین سالش فراهم بکنند (صحیح است) ثانیاً، همانطوری که نسبت به سایر رجال خدمتگزار به این مملکت احترام کردند و تمبر چاپ کردند به مناسبت این واقعه هم یک تمبر پُستی از طرف هیئت دولت چاپ بشود و ثالثاً بنده میخواستم از وزارت کشور تقاضا کرده باشم (کشاورز صدر- مجسمه را بفرمائید) که یکی از خیابانهای بزرگ و پر اهمیت تهران را به این نابغه شهیر قرن اخیر ایران اختصاص بدهند (صحیح است) در خاتمه عرایضم خواستم عرض کنم که بر حسب اطلاعی که بنده پیدا کردم آقای دادور فرماندار ترقیخواه و تحصیل کرده اراک هم به همین مناسبت در اراک پیشنهاد کردهاند به انجمن شهر، و سه خیابان از خیابانهای اراک را تخصص دادهاند به سه نفر از خدمتگزاران بزرگ این مملکت که یکی خیابان امیر کبیر و یکی بنام خیابان ملک المتکلمین و یکی بنام قائم مقام نامیده شده. بنده خواستم توجه هیئت محترم دولت را به این موضوع جلب کرده باشم که نسبت به آن اقدام کرده باشند. (صحیح است)
رئیس- بیان مفیدی بود ولی مربوط به صورت مجلس نبود. آقای حائری زاده راجع به صورت مجلس نظری دارید؟
حائری زاده- نامهای رسیدهاست از دکترها و مهندسین راجع به بانک شاهی که مدت امتیازش منقضی شده که بوسیله بنده باید تقدیم مجلس شود پس از تصویب صورت مجلس قرائت بشود.
رئیس- لطف کنید به من.
حائری زاده- اجازه می فرمائید یک مختصر توضیحی هم بدهم در قرنی که امتیازات از جنوب و شمال تقاضا میکردند...
رئیس- آقای حائری زاده هنوز صورت مجلس تصویب نشده اگر میخواهید تقدیم کنید واِلا بعد.
حائری زاده- خوب این را تقدیم میکنم خواهش میکنم در مجلس بعد قرائت بشود.
رئیس- دیگر به صورت مجلس نظری نیست؟
(اظهاری نشد) چند نفر از آقایان تقاضای نطق قبل از دستور کردهاند (نمایندگان- دستور دستور) آقای اسکندری بقیه نطقتان را راجع به استیضاح بکنید. ضمناً میخواستم ماده ۱۱۰ را هم به آقای اسکندری تذکر بدهم که خودشان لابد مراجعه کردهاند که از موضوع استیضاح خارج نشوند. بیانات ایشان شیرین است ما گوش میدهیم اما نباید از موضوع خارج بشوند.
مهندس رضوی- آقای رئیس اگر به بنده امری نیست مرخص بشوم چون مرخصی گرفتهام.
رئیس- جریان راجع به شما در جلسه خصوصی مطرح شد. آقای اسکندری بفرمائید.
- بقیه استیضاح آقای عباس اسکندری
۲ - بقیه استیضاح آقای عباس اسکندری
عباس اسکندری- بنده قبل از اینکه وارد استیضاح بشوم از پیش آمدی که دیروز در مجلس شورای ملی واقع شده و جناب آقای رئیس هم امروز جلسه خصوصی تشکیل دادند و اقداماتی که لازم بود برای رعایت مصونیت نمایندگان و همچنین مصونیت محوطه مجلس شورای ملی شده بنده از طرف نمایندگان محترم از مقام ریاست سپاسگذاری میکنم (صحیح است) و طبیعی است که آنچه در حدود قانون (البته نمایندگان هم تقاضا ندارند که اضافه بر آنچه در قانون معین شده برای آنها حق بیشتر قائل بشوند) (صحیح است) ولی در حدود قانون و مقررات رعایت خواهد شد و همه نمایندگان مستظهر هستند که مقام ریاست مجلس حدود حقوق آنها را محفوظ میدارند (صحیح است) و همه هم تأسف دارند از این پیش آمدی که شدهاست (نمایندگان- صحیح است) بعد از سقوط امپراطوری ژاپن و فرو رفتن آن در اقیانوس کبیر که در خاور دور بود چون نمیشد که دنیا باصطلاح بدون حجتی باشد فعلاً ما در آسیای غربی همان حکومت شمس طالع را بوجود آوردیم و مقدماتش و رموز کارش هم پیداست و امیدوارم که این خورشید فروزان هم خیلی کارهای خوب بکند.
در جلسه گذشته مذاکراتی که بنده کردم یک مقدماتی بود که لازم بود برای اینکه آقایان نمایندگان متوجه بشوند و ضمناً یک تقویت اعصابی هم لازم بود. با وسائلی که در قرن بیستم هست با یک سرعت خیلی فوق العادهای ما یک سری به حکومت سلیمان زدیم از آنجا رفتیم سقوط اورشلیم را هم یک بازدیدی کردیم و کلده و حکومت هخامنشی را هم یک نگاه کردیم و با یک عجلهای آمدیم که با وزرای خودمان یک سر و کاری داشته باشم. وقتی که رسیدیم به دوران مشروطیت خودمان یک قدری قدمهای مان را یواشتر کردیم تا رسیدیم به اینکه مجلس ما مصادف با این روزهای سخت و اولتیماتوم ۱۹۱۱ و تذکر دادم که جنگ جهانی ۱۹۱۴ اگر برای دنیا یک بدبختی بود برای ملت ایران خوشبختی بود که بوجود آمد و اگر چینن نمیشد مسلماً بدانید که طومار زندگی سیاسی ایران در هم پیچیده شده بود و رفته بود در آرشیو تاریخ. ما در اینجا لازم می دانیم یادآور شویم که حکومت تزارها که بزرگترین عامل بدبختی ایران بود در هم فروریخت و انقلاب هفتم اکتبر که مسلماً برای ایران نیک بختی آورد بوجود آمد و تمام قیودی را که تزارها به دست و پای ایران و ممالک دیگری غیر از ایران پیچیده بودند این حکومت جدیدالتأسیس از بین برد. یکی از آنها قراردادی بود که هیچوقت ملت ایران آنرا به رسمیت نشناخت و آن قرارداد ۱۹۰۷ بود ولی عملاً در ایران قدرت دو حکومت انگلستان و روسیه تزاری آنرا اِعمال و اجرا میکرد و ما هم همیشه اعتراض میکردیم در موقعی که این انقلاب در روسیه پیش آمد و ایران از دست یک دولت جهانگشای زورمندی خلاص شد امپراتوری انگلستان فاتح آن روزی دنیا وقتی جنگ تمام شد ایران را از اطراف مثل نگین احاطه کرده یعنی بغداد را تصرف کرده از دست دولت عثمانی بیرون آورد و از طرف دیگر در جنوب با ما همسایهاست و قوای او هم آمد به سمت شمال و از ایران رد شد به قفقاز رفت. در این موقع به کشور ایران قراردادی را به اسم قرارداد ۱۹۱۹ تحمیل کرد خوشبختانه مردم ما با اینکه متشتت هستند، با اینکه ظاهراً هیچوقت لـَخت (بفتح لام) و کدر بنظر میآیند در مقابل این تحمیل هم ایستادگی کردند خوب بایستی از زمان استفاده کرد گفتند، اجتماع کردند، در این بینها هم دو مرتبه خوشبختی برای ایران پیش آمد کرد و قوای مخالف حکومت انقلابی در روسیه شکست خورد و فرار کردند آمدند به ایران قوای شوروی برای تعقیب آنها آمدند به بحر خزر و سرحدات ایران. حکومت انگلستان دید که این قرارداد دیگر قابل اجرا نیست البته روز از نو روزی از نو، آنها هم که مردم فهمیدهای هستند و بیکار نیستند دیدند آن طرح هم درست در نیامد کودتا در ایران بوجود آمد در مدت چند سالی وجود مشروطیت در ایران برای امپراتوری انگلستان فرج بود یعنی در مقابل قدرت و استیلای روسیه شوروی ولی وقتی که مجلس خالی و مخلی بطبع شده بود دیگر حاجتی به آن مشروطیت نبود این بود که بعد از کودتا وسائلی فراهم شد که همه می دانیم که بیست سال مشروطیت ایران تعطیل بود (صحیح است) نه تنها من این را میگویم بلکه کسانی که در آن حکومت خودشان دست داشتند و شرکت داشتند و به مقاماتی هم رسیده بودند روزنامه نویس بودند در تمام طبقات مطابق اسناد موجودهای که الآن پیش من است خود آنها گفتند که در حکومت ایران تعطیل مشروطیت بود و ما نه تنها استناد میکنیم به حرف خودمان بلکه بنده اسنادی دارم که دولت انگلستان در موقع جنگ بین الملل اخیر به اسم تفسیر اخبار جهان در ایران منتشر میکرد و خود دولت انگلستان هم تصدیق میکند که ما در ایران حکومت بوجود آوردیم و ما این کار ار کردیم و صرف و صلاح ما بود. ما در این قسمت البته به آنها اعتراض نداریم چون آنها البته برای صلاح خودشان بایستی اقدام بکنند.
رئیس- آقای اسکندری تأمل بفرمائید اکثریت نیست (پس از چند لحظه مجدداً اکثریت حاصل شد)
رئیس- بفرمائید
عباس اسکندری- بله یکی از دوستان آقایان نمایندگان ارتجالاً ای اشعاری راجع به استیضاح بنده گفته بودند چون خیلی علاقه دارم به ایشان و خودشان هم نخواستند اسمی از ایشان ببرم، اسم نمیبرم. و فقط در جواب ایشان میگویم که «چو کار دولتیان نیست در طریق صلاح/ علاج چاره نباشد بغیر استیضاح» (خنده نمایندگان) بهرحال بعد از جنگ اخیر یعنی بعد از شروع شدنش بواسطه حوائجی که برای همسایگان ما پیدا شد و همه اش هم به ضرر ما بود یک نتیجه حاصل شد که آنها اجبار پیدا کردند که دومرتبه یک ملت ضعیف را چند روزی فشار از رویش بردارند (حائری زاده- ولی عوامل قدرت و غارت سر کارها ماندند) یعنی دو مرتبه مشروطیت تجدید شد و امروز البته با اسلحهای که در بیست سال پیش بودهاست جنگ کردن خیلی مشکل است یک روزی با زد و خورد و زور و قلدری جلو مردم گرفته میشد امروز با وسائل جدید باید جلو مردم را گرفت. بنده بدون اینکه به هیچکدام از آقایان نمایندگان نظری داشته باشم در این چیزی که میگویم روزی که نظامنامه جدید به مجلس آمده بنده فوراً متوجه شدم که یک مطلب تازهای میخواهد پشت سرش بیاید در صورتیکه به صداقت و حسن نیت این نمایندگان هم صد در صد ایمان دارم که آنها داخل هیچ بند و بستی نیستند اما خوب بنده یک آدم بدبینی هستم فوراً حس کردم که یک مطلب تازهای هست که این بساط فعلی ما هم مانع و رادع است. البته همه می دانید که در این نظامنامه نطق وکیل پنج دقیقه و یک ربع و استیضاح یک ساعت و حتی برای استیضاح هم چند نفر باید امضاء بکنند. بعد هم اکثریت رأی بدهد که استیضاح بکنند یا نکنند، ولی یکی از دوستان محترم یکی از آقایان نمایندگان که طرفدار این نظامنامه بود برای جواب به اینکه یک ربع ساعت کافی هست بیش از یک ساعت و یک ربع برای همین قسمت توضیح داد بعد هم چون به او فرصت داده نشده بود نتوانست آنطوری که شاید و باید استدلال کند. وقتی یک لایحهای را از داخل یا خارج بیاورند در مجلس طبیعی است یک کسی که میخواهد مخالفت با آن لایحه یا دفاع از آن لایحه بکند مجبور است که سوابق امر را در نظر بگیرد چهار تا شاهد و مثال بیاورد و این نه با پنج دقیقه و یک ربع و نه با یک ساعت و درست نمیشود و بعد در این بینها هم مجلس از اکثریت میافتد گاهی هم وکلا خوب خسته میشوند حق دارند صحبت میکنند و بعدهم مقام ریاست که باید نظم را رعایت بکنند می گویند وقت تمام شد بفرمائید نتیجه این میشود قانونگذاری عملاً تعطیل میشود. البته من خیلی خوشوقتم از آقایان نمایندگان که با بنده موافقت کردند و با دست خودشان در تعطیل مشروطیت کمک نکردند و با دست خودشان در تعطیل مشروطیت کمک نکردند آن روزی که نطق وکیل در مجلس شورای ملی محدود شد یعنی تنها محلی که در این مملکت هنوز میشود در آن محل حرف زد آن هم از بین برود آن روز دیگر از مشروطیت اثری نیست.
سزاوار- همچون چیزی نشدهاست.
رئیس- گفته شد اگر شد
اسکندری- گفته شد اگر شد، آخر شما نمی دانید چه صحبت میشود اولش را که گوش نمیدهید آخرش را هم نمیشنوید و از آن وسطها یک کلمهای را گوش میکنید همینطور است. (خنده نمایندگان) بنده به عرض آقایان نمایندگان رساندم که در دنیای امروز غیر از نفت چیزی وجود ندارد. استیضاح بنده سه قسمت است یکی در سیاست عمومی دولت است و دو قسمت دیگر راجع به نفت است. اگر آن قسمت راجع به سیاست عمومی دولت را هم میگویم برای این است که یک اشارهای کرده باشم و رفته باشم به موضوع نفت هیچ چیز امروز در دنیا غیر از نفت نیست (صحیح است) شما امروز میبینید در آسمانها آمد و شد میکنند باید بنزین داشته باشند. در زمین عبور و مرور میکنند باید نفت داشته باشند. در دریاها و زیر دریاها بایستی بروند باید از آن ماده سیاه همراه خودشان داشته باشند هر کسی که نداشت هیچ ندارد ولی بعضیها دارند و همراه آن بدبختی و وبال است و به عقیده بنده این قسمت تقصیر خودشان است، راجع به سیاست عمومی دولت هیچ مطلب تازهای بنده اینجا ندارم بگویم، ما دولت هائی را بوجود میآوریم و تقویت میکنیم که مکرر آنها را امتحان کردهایم و آزمودهایم و می دانیم که اینها نمیتوانند کاری بکنند و به عقیده بنده نمی دانند (چون همه اش را من نمیخواهم بگویم که سوء نیت دارند یا نه) نمیتوانند از عهده برآیند، شما اگر ناخوش داشته باشید این را به بیست نفر از دکترها نشان بدهید در مدت یک سال میبینید روز بروز حال مریض شما بدتر شده آخر سال بر میگردید به همان دکتر اول رجوع میکنید. این طبیعی است که مریض تان میمیرد یا ناخوش باقی میماند. ما در مدت چهل سال این امتحان را کردهایم از تغییر لباس دادن یک نفر یک روز وزیر راه باشد بعد برگردد وزیر عدلیه باشد یا وزیر عدلیه بود برگردد وزیر کشور شود آقا این درست نمیشود. تشکیلات ما ناقص است این تشکیلاتی که داریم صحیح نیست اول ضرری که ما میبریم از نقش تشکیلات است. شما میبینید هر دولتی که میآید یک برنامهای میآورد در مجلس و با این برنامه اش هم به شما وعده میدهد که ا گر اینها را میخواهیم ارزان بکنیم شهرداری را میخواهیم طوری بکنیم که مردم وقتی میخواهند راه بروند خودشان سر بخورند لوله کشی میکنیم آنچه که گفتند شما دیدید که هیچکدامشان نشدهاست در نتیجه آخر مدت ۳ ماه، ۵ ماه که میآید می بینید بدتر از روز اول شده و گرانتر از روز اول، خیابانها بدتر از روز اول شدهاند. آخر نگاه کنید ببینید که گوشت در تهران ۲۸ ریال بود یک دفعه گفتند که به هر کیلو ۱۲ ریال اضافه میکنی. ما آنوقت فهمیدیم که معنای ارزانی چیست؟! (خنده نمایندگان) این حکومتها با منافع مردم در دو خط متوازی هستند و هیچوقت هم بهم نمیرسند (صحیح است) مثلاً موضوع تصویب نامه اخیر که اینجا صحبت شد و همچنین تصویب نامه قبلی راجع به چند میلیون لیره، مزاحمت برای مردم فراهم میکند و از طرف دیگر یک افراد معین دیگری هم استفاده میکنند. اینها حکایت میکند از اینکه آنجا جای مطالعه نیست آنجا یک صندلی هائی است که یک اشخاصی دور هم مینشینند چای میخورند بعد هم میروند خانه هایشان و به همان اسم وزارت دلخوش هستند. علی الخصوص دو تصویب نامهای که اینقدر با هم تباین دارد. یک عده از آقایان که در این کابینه هستند در کابینه گذشته هم بودند خوب آقایان شما اگر بودید و مطالعه هم داشتید آن چه بود و این چیست؟ ما همیشه صحبت میکنیم که میخواهیم زراعت را در این مملکت توسعه بدهیم بعد هم می آئیم لایحهای که به مجلس میآوریم لایحهای است مربوط به دو میلیون لیره برای خرید فشنگ. من به شما میگویم این آقای وزیر جنگ که اینجا نشستهاند من به ایشان اعتراضی ندارم ایشان بایستی بخواهند که یک وزارت جنگی داشته باشند با یک میلیون نفر سرباز و چند کارخانه اسلحه سازی و در سال هم بیش از سیصد میلیون فشنگ بسازند و کارخانه اسلحه سازی هم هر چه ایشان بخواهند بسازد و اسلحه زیاد بکند. خوب یک وزیر جنگی باید این طور کار بکند اما از سایر آقایان وزراء آقای ساعد از آقای وزیر دارائی که زیر این لایحه را امضاء کردهاند که تنها ارزی که داریم بدهیم به نظر بنده به آنها باید ایراد گرفت. ببینید آقا همه می گویند که باید کارهای تولیدی بشود که از آن منافعی حاصل بشود و پولها راکد نشود و به جریان بیفتد. بانک ملی شما میبینید که الآن مؤسسهای است عمارت خیلی قشنگ و زیبا دارد که بهتر از سایر عمارات است ولی در عین حال شما میبینید که دوازده میلیون تومان هم برای یک عمارت جدید میخواهد بدهد! من هر چه فکر میکنم که این عمارت جدید چه تأثیری در کار بانک ملی دارد نمیفهمم! خوب این بانک ملی میتواند یک شرکت جدیدی درست کند و تراکتور وارد کند و یا خانههای ارزان بسازد که مردم استفاده بکنند و بانک هم استفاده بکند. خوب عمارت در بازار یکی الآن دارید یکی دیگر هم که داریم آنوقت می آئیم یکی دیگر هم میسازیم به دوازده میلیون تومان. کی میتواند به من تضمین بدهد که اگر شما آمدید به اسم برنامه هفت ساله هزار میلیون تومان قرض کردید فردا به خیال ساختمان یک آسمانخراش هم داشته باشیم آخر آقا این زندگی نمیشود فکری برای این مردم بدبخت بکنید برای کار کردن چهار تا اطاق، ۲۰ تا اطاق داریم و باز هر روز میخواهیم ساختمان بسازیم و پول را از جریان بیاندازیم این معنایش چیست؟ (آزاد- سیاست تخریب است) آنوقت بنده متأسفانه میبینم که آقای نخست وزیر وقتی یک از روزنامهها که اعتراض میکند می گویند خیر من هنوز اظهار نظر نکردم، لایحه اش بعد تهیه میشود.
گفتهاند این لایحه اش تنظیم میشود. بنده میخواهم اصلاً ببینم چطور امکان دارد که وقتی یک رئیس بانکی میگوید من میخواهم دویست میلیون تومان اسکناس چاپ بکنم اگر دولت به او اجازه نداده باشد چطور میتواند بکند. صدی ۳۵ میخواهد بر همه چیز اضافه بکند در این مملکت با یک کلمه حرف و هنوز دولت تصمیم نگرفتهاست و بعد از آنکه این حرف راه زد چرا دولت تصمیم نگرفت؟ آقا مگر چند تا دولت داریم؟ من همانطوری که گفتم در قسمت وزارت جنگ اعتراضی ندارم به آقای وزیر جنگ همانطور هم به رئیس بانک اعتراضی ندارم چون خوشش میآید که این کارها را بکند و شاید از نظر خودش هم صلاح بداند اما آقا دولت سیاست کلی اش چیست؟ این را میخواهم بدانم. آیا کسی منکر است که همین که گفته شد میخواهم اسکناس چاپ کنیم فوراً قیمتها بالا نرود؟ اگر یک نفر را شما در تمام دنیا پیدا کردید که این حرف را نزند؟ هنوز کاری انجام نشده میبینیم که قیمتها بالا میرود با یک کلمه حرف. هنوز دولت تصویب نکرده، هنوز دولت لایحه اش را به مجلس نیاورده مجلس باید این را تصویب بکند. ما برای اینکه خوشمان بیاید چند تا عمارت خوب داشته باشیم یک قسم جنونی داریم مثلاً وزارت دادگستری یک عمارت خیلی قشنگ و مجلل وسط خرابه سنگلج بنا شده که اینطرف و آنطرف آن خانههای گِلی است و مردمی که در آن خانهها زندگی میکنند مردمی که در آنجا نشستهاند و دارند از گرسنگی میمیرند آنها به این عمارت می گویند ای کاش در تو کاخ دادگستری عدالت پیدا میشد. در این مملکت این کاخ دادگستری چه میکند؟ من منکر آبادی نیستم اما آبادی باید تناسب داشته باشد. فکر کنید یک آدمی یک سر به این بزرگی داشته باشد و یک دستهای کوچولو جز اینکه بگوئید این ناقص الخلقهاست چیز دیگری می گوئید؟ باید همه چیز مملکت هم متناسب باشد بسیار شکایت و مطالبی هست که هر کدام هم بجای خود اهمیت دارد ولی بنده نمیخواهم وارد این خصوصیات بشویم آقا (اشاره به پیشخدمت مخصوص پارلمان) اینها را ببرید به آقای وزیر دارائی شما ببینید که من چه اندازه رعایت ادب را میکنم این کلیشههای کاغذهائی است که عکس برداشته شده اینها را شما بخوانید و ببینید که من میل ندارم در خصوصیات اشخاص و کارهائی که دارند اصلاً وارد بشوم من عقیده دارم مجلس شورای ملی این موضوع مهم را اگر پیش گرفت و به نتیجه رساند تمام ریخت و پاشهای توی این مملکت بعد از صد سال ده میلیون بیست میلیون، ۵۰ میلیون تومان است بعد به شکرانه اینکه این عمل را شما کردید یک روز هم یک لایحه عفو میآورید و می گویید تمام این پروندهها را هم سوزاندیم تمام شد و رفت. این است که من وارد کارهای کوچک نمیشوم تمام معایبی که در وزارتخانهها و مؤسسات هست اینها را می دانم ولی عیب کار در این نیست نقص تشکیلات است و مردم را هم برای کار دعوت نمیکنند، کار را برای مردم میسازند، دولت آقای ساعد مثل سایر دولتها یک برنامهای آوردند اینجا ۱۲ ماده هم داشت من برای اینکه بگویم که هیچ قصدی جز اینکه یک عملی را که عادت به او کردهاند انجام داده باشند نداشتند از این آقایان وزرائی که اینجا حضور دارند میگویم چه کردهاند. همینقدر به ایشان میگویم اینجا پا شوند به من بگویند که ۱۲ ماده را که دادند چه بود؟ اگر اصل مواد یادشان بود مابقی حرف هایمان را پس میگیریم (خنده نمایندگان) به عملش کاری ندارم همان اصل مواد را بگویند که چی بوده؟ ولی خوب این یک عادتی است که جاری شده از این نظر باقی قسمتهای دیگری را که یادداشت دادم راجع به سیاست عمومی دولت باستثنای آن قسمت از سیاست خارجی که تذکر میدهم و آنهم باز بستگی با نفت دارد از بقیه صرفنظر میکنم نظر بنده مکرر اینجا عرض کردم در سیاست خارجی مملکت با حفظ استقلال و رعایت اصول متقابل رعایت موازنهاست، موقعیت جغرافیائی ما وضعیت ما به ما حکم میکند در دنیای امروز ما رعایت سیاست موازنه را بکنیم. امروز در این کشمکش جهانی دو جبههاست همه میبینیم و اتفاقاً این دو جبههای که با هم زد و خورد میکنند هر دو همسایههای عزیز ما هستند و ما باید مراقبت کنیم که حداکثر استفاده را به نفع مملکت از وضعیت آشفته جهان بکنیم و زحمتی برای کشور خودمان آماده نمائیم مخصوصاً بنده شخصاً این عقیده را دارم که با همسایگی که ما با اتحاد جماهیر شوروی داریم البته با رعایت این اصل که باید استقلال سیاسی و اقتصادی ایران صد در صد محفوظ باشد ما باید از موقع استفاده بکنیم و من نه تنها به ملت ایران میگویم بلکه این را میگویم که دیگران هم که هستند بشنوند در اتحاد جماهیر شوروی یک مردم تندی افراطی و علاقه مند به افکار و رژیم اقتصادی خودشان هستند من خیال میکنم مابین آنها آنکه از همه ملایمتر و صلح جوتر است شخص مارشال استالین است من تصور میکنم که وجود این شخص در اتحاد جماهیر شوروی موجب است که امروز تا اندازهای صلح جهانی مختل نشود واِلا مردمی که در اتحاد جماهیر شوروی هستند و زمام امور هم در دست آنها است بسیار دارای افکاری تندتر و شدیدتر از نخست وزیر فعلی اتحاد جماهیر شوروی هستند و من تصور میکنم بایستی ملت ایران هم از این موضوع استفاده بکند و با عنوان اینکه ایران باید باقی، پایدار دارای استقلال اقتصادی و سیاسی باشد تمام آنچه که منافعش اقتضا میکند با کی اصول حسن تفاهم باید با اتحاد جماهیر شوروی حل بکند و از وجود این نخست وزیری که الآن در اتحاد جماهیر شوروی است و اگر روزگار پیش آمدی کرد که او نبود همه تصدیق خواهند کرد که من درست گفتهام الآن موقعی است که هنوز عقاید افراطی در آنجا در منتها درجه شدت هست و او زمام امور را در دست دارد باید استفاده کردو مسائل معوقه این کشور را حل کرد این عقیده شخصی من است و در این گیروداری که امروز در گیتی هستند و شاید یک روز به نائره جنگ هم منتهی بشود یعنی بین دو اصول، اصول سرمایه داری و رژیم اقتصادی فعلی شوروی نتیجه چه خواهد شد ما وضعیت مان طوری نیست که اصلاً بتوانیم در آن اظهار نظر بکنیم ولی ما باید در اینجا میانه برویم. میانه رو که گذرگاه عاقبت تنگ است به قول ملک الشعرای بهار که وقتش است که از او یادآوری بکنیم در قضیهای که مربوط به حالا نیست ولی ارتباط پیدا میکند وقتی است که آمریکا داخل در جنگ شد میگوید:
نوین مرزبان زین برآشفتهاند / ببیغاره بر چیزها گفتهاند
ببینیم تا بال و پر عقاب / بریزد در این ژرف پهناور آب
و یا گوردگاه دلاور نهنگ / بدرد زمانه بروئینه چنگ
حالا یا بال و پر عقاب میریزد یا اینکه نهنگ شکمش پاره میشود ما به آن کار نداریم ما فکر این هستیم که بسیار خودمان را در حدودی که میتوانیم طوری نگاهداریم که ایمن از آفات باشد (حاذقی- و ایمان داشته باشیم به اینکه دست خدا بالای همه دستها است) این را هم شما صحیح می فرمائید (خنده نمایندگان) از این قسمت که گذشتیم و خنده آقای وزیر امور خارجه را بنده به فال نیک میگیریم (خنده نمایندگان) خیال میکنم که حسن تفاهمی هست میرویم بعد سر موضوع نفت جنوب چنانکه به شما گفتم دنیا دنیای نفت است این کتاب که بنده دارم یک کتابی است که ۱۲۰ سال از عمرش گذشتهاست. کتابهای دیگر هست مجلات دیگر هست راجع به نفت جنوب که من میبینم غالب آقایان هم البته میبینند ولی من به همه آقایان نمایندگان توصیه میکنم که این کتاب را که اتفاقاً به فارسی هم ترجمه شدهاست در دسترس خودشان قرار بدهند و یک مروری هم بکنند، داود داودی زحمت کشیده و ترجمه کردها ست وقتی شما به این کتاب که نسبتاً کهنهاست چون ده، دوازده سال پیش نوشته شده (در موضوع نفت باید ده دوازده روز پیش را گفت ولی این کتاب ده، دوازده سال از عمرش گذشته) اما البته تازه ترجمه شدهاست. وقتی به این کتاب مراجعه کنید میبینید که تمام زد و خوردهائی که در ربع قرن اخیر شده راجع به نفت است (امیرتیمور- اسم کتاب چیست؟) جنگ مخفی برای نفت. شما در این کتاب میبینید که مکزیک یک پارچه آتش میشود، هر روز یک حکومتی سر کار میآید و بعد یک حکومت دیگر میآید او را بر میدارد، مردمی کشته میشوند، کسی آنجا نفهمیده بیچارهها شاید همه هم روی علاقه وطن پرستی بودهاست بعد نگاه میکنند می بینند اصلاً محرک این قضیه نفت است اینجا نشان میدهد می گوید کی را فرستادن که آنجا چکار بکند در موضوع قتل ایمبری قنسول آمریکا که ملت ایران خیلی صدمه دید مخصوصاً صدمه اخلاقی دید چون ایرانیها نسبت به مهمانهای خودشان نسبت به ملل خارجه و ملل متنوعه که در اقلیت هم بودند هیچوقت بدرفتاری نکردهاند (صحیح است) قنسول آمریکا را در ایران کشتند بسیار برای ما گران تمام شد خوشبختانه این کتاب نشان میدهد که ایمبری را کی کشت و چطور کشته شد و من خیال میکنم که اگر این کتاب یعنی این اطلاعات در دسترس مصادر امور ممالک متحده شمالی نبود به آسانی از ما دست بر نمیداشتند آنها هم دانستند که ایرانیها نکردند در همین کتاب راجع به نفت جنوب از اول تا آخرش که چه شدهاست و چکار میکنند نوشته شده، امروز دو قدرت نفتی در دنیا هست یکی نفت انگلستان یکی نفت آمریکا. شخصی معروف که بایستی گفت از سلاطین تاجدار جهان هم اهمیتش بیشتر است دتردینگ که نماینده نفت انگلستان است و استناندارد اویل در آنطرف اقیانوس اینها تمام کشمکشهای جهان را بوجود آوردهاند و باز هم خواهند آورد از برای موفقیت خودشان و برای اینکه نفت را در دست داشته باشند. ما در آن مرحله نیستیم که به آنها بگوئیم آقایان شما کشمکش نکنید، نه ما اصلاً از آن بساط خارجیم، ما حرف دیگری میزنیم، آنها میخواهند که نفت مستخرجه جهان را در دست داشته باشند ما دو حرف داریم یکی اینکه با رعایت موقعیت جغرافیائی خودمان باید حساب بکنیم که ما دچار مزاحمت نشویم و در قسمت دوم آن نفتی را که آنها میبرند بایستی به آنها فروخت و پولش را ما لازم داریم. ما به آن پول احتیاج داریم (سزاوار- انشاءالله همین پول نفت ما را بدهند ما خودمان زندگی میکنیم) ما امروز نمیخواهیم که زد و خورد با بزرگان نفت دنیا بکنیم ما می گوئیم آقا این نفت ما پولش را باید به ما بدهند ما به این پول حاجت داریم مردم کشور ما از گوشت و پوست خودشان دارند به ما مالیات میدهند حالا خواهید گفت چطور از گوشت و پوست. برای اینکه خانه داشتهاند ازشان گرفتهاید اثاثیه شان را ازشان گرفتهاید، لباس تنشان را ازشان گرفتهاید. میبینید که در تهران پایتخت ایران مردم لباس ندارند، امروز غذا نمیخورد که گوشت برای بدنش درست بکند او را به اسم مالیات میگیریم، این یک مرحلهای نیست که ما بتوانیم بگذریم و بتوانیم موافقت بکنیم که نفت را ببرند و پولش را هم به ما ندهند (صحیح است) با به هیچ قیمتی موافقت نمیکنیم. در این دستگاهی که اداره نفت انگلستان را می گرداند، بطور خلاصه نوشتهاست مفصلش را هم بنده می دانم مجبورم خاطر آقایان را متوجه بکنم، مستحضر بکنم دقت بکنید چون شماها سرنوشت این مملکت را در دست دارید به من چی می گویند، بر علیه من چه می گویند یا بر علیه شما چه می گویند. اینرا نگاه بکنید نتیجه عملی که برای مملکت شما گرفته شده آنرا دیگران میآیند قضاوت میکنند یک ادارهای در انگلستان هست و اداره کننده معنوی نفت است و آن اینتلیجنت سرویس است این را من نمیگویم این کتاب میگوید. اینجا حاضر است بروید نگاه کنید اسهام شرکت نفت را هم عملاً اینتلیجنت سرویس دارد که به دریاداری انگلستان معامله کرده بعد از جنگ اول جهانی که اهمیت نفت بیشتر از آنچه که بود در دنیا مشهود شد انگلستان در صدد افتاد که این منبع ثروتی را که ما داریم آنرا برای مدت بیشتری در اختیار خود بگذارد، یک از استناداتی که داریم نطقی است که آقای تقی زاده در موقعی که امتیاز دارسی را لغو کردند در این مجلس پشت این کُرسی خطابه فرمودهاند یکی از دلایل الغاء امتیاز فعلی همان نطق است. نطق اینجا حاضر است در جلسه ۱۱۸ پنجشنبه دهم آذر آقای تقی زاده در مجلس اینطور میگوید (صفوی- در کی؟) در ۱۳۱۲... آقای تقی زاده وزیر مالیه در این جلسه چنین گفت:
«اگر چه آن مطلبی را که میخواهم عرض کنم قبلاً به توسط جراید آقایان مستحضر شدهاند ولی لازم است که رسماً هم به اطلاع مجلس شورای ملی برسانم، لذا بطور اجمال چند کلمه در این باب عرض میکنم: مطلب این است که دولت امتیاز نفت جنوب را که در سی و یکسال قبل از این حکومت وقت به یکی از اتباع انگلیسی داده بود در ششم آذر یعنی یک شنبه گذشته آن امتیاز را ملغی کرد (صحیح است – احسنت) تفصیل و تاریخ این کار و مذاکرات این کار تا اندازهای بر آقایان معلوم است. و در همینجا چه از طرف ناطقین مجلس شورای ملی و چه از طرف نمایندگان دولت مذاکراتی در یکی دو ماه قبل از این در همین جا بعمل آمد تا اندازهای مسبوق هستید. این امتیاز یکی از جمله امتیازات و تعهداتی بود که قبل از استقرار اساس مشروطیت در ایران به خارجیها داده شده بود (صحیح است) ترتیب دادن امتیاز و حقوق مملکت به خارجیها در آن زمان معلوم است (صحیح است) و حاجت به توضیح و تفصیل نیست (صحیح است) و بنده نمیخواهم از ترتیب آنوقت که تا چه حد تفسیر دهندگان و گیرندگان داشتهاند یا نداشتهاند حرفی بزنم. ممکن است گاهی یک کسی بگوید ما آنوقت در زیر فشار بودیم و یا مجبور بودیم دادیم، یکی دیگر هم بگوید اگر هم نمیگرفتم دیگری میگرفت و من آمدم گرفتم، ولی در هر حال چیزی که مسلم است این است که در اغلب موارد دهندگان و در همه موارد گیرندگان بی تقصیر نبودهاند (صحیح است) بواسطه وسائل مختلفه میگرفتند. این نوع امتیازات، این نوع تعهدات که در آن زمانها با آن ترتیبی که بر همه آقایان معلوم است داده میشد ممکن نبود و ممکن نیست که ضامن منافع مملکت به نحو مطلوب واقع شود (صحیح است) لهذا مملکت و اهل مملکت از این نوع امتیازات عموماً و از این امتیاز بالخصوص همه ناراضی بودند (صحیح است) و همیشه از وقتی که مشروطیت در مملکت پیدا شدهاست همیشه ملت و اهل مملکت و دولتها همیشه از این نوع امتیازات ناراضی بودند (صحیح است) اما حالا درجه ناراضی گری بر حسب اشخاص مختلف است (صحیح است) بعضیها علم اجمالی دارند بعضیها علم تفصیلی دارند. علم اجمالی اش این است که کلیتاً آدم نخوانده باشد و درست اطلاع وسیع هم نداشته باشد ولی اجمالاً می داند که در آن ترتیب و در آن حالت و آن وضعی که بوده و در آن مواقع حقوق مملکت را به خارجیها می دادهاند آن دقتی که کاملاً تأمین منافع مملکت را بکند کاملاً در کار نبودهاست (صحیح است) و مطابق اقتضای آن زمان بودهاست (صحیح است) اما البته آن هائی که به تفصیل واقف هستند می دانند که چرا عدم رضایت در کار بود. تفصیلش این است که این امتیاز منافع مملکت را کاملاً تأمین نمیکرد (صحیح است) البته دولت ایران به عهود و تعهداتش کاملاً وفا کردهاست (صحیح است) شاید بعضی اوقات هم به عقیده بعضیها در حفظ تعهدات اش خیلی بیشتر از حق و حد افراط هم کردهاست ولی باید یک قراردادی بین الاثنین مطابق مقتضای این زمان باشد. یعنی آن طوری که حالا دولت میخواهد و مملکت میخواهد منافع او محفوظ بماند، منافعش محفوظ مانده باشد این کار در این امتیاز تأمین نشده بود و منافع دولت ایران بهیچوجه متناسب با مقام دولت و متناسب با حق مالکیت دولت در آنچه که از این مملکت میبردند نبوده (صحیح است) به همین جهت یعنی چیزی که تعلق به دوره قبل از استقرار مشروطیت دارد وجودش که در نظر دولت وطن پرست و مملکتی که میخواهد حیثیت و اعتبار و منافع او محفوظ بماند به نظر رضایت به او نگاه کند و دولت حق خودش میدانست که این امتیاز را ملغی کند ولی دولت از استفاده از این حق مدنی خودداری کرد. مقتضای زمان یک چیزی است که به نظر دولت یکی از واضح ترین و قوی ترین دلائلی است در کارها. در عین اینکه شاید در بعضی مواقع گفته شود فلان آدم یک سندی داده یا یک امضائی داده و یا عهدی کردهاست خوب است که آن عهد خودش را، قول خودش را سند خودش را حفظ کند. ما تا ممکن بود خلاف آنرا نکردیم اغلب امتیازاتی که بطور ناصحیح داده شود بود و منافع مملکت را تأمین نمیکرد به رضای طرفین غالباً تبدیل شد و بر اساس و پایه صحیحی گذاشته شد (صحیح است) لهذا در این مورد هم دولت با اینکه حق خود میدانست که ملغی کند از این کار خودداری کرد و مذاکرات دوستانه کرد که به رضای طرفین کار را بر یک اساس جدیدی بشود گذاشت که مقتضای زمان و مطابق منافع مملکت باشد (صحیح است) یعنی آنطوری که امروز بشود کرد (صحیح است) بنده اینجا یک وقتی یک مرتبه عرض کردم که این محاسبه به هیچوجه متناسب با بهره حقیقی ایران از منافع نفت جنوب نبود ولی دولت معذلک خودداری میکرد و همینطور مذاکرات هم در میان بود و در تابستان گذشته مخصوصاً دولت ایران تقاضا کرد که کمپانی یک نماینده مختاری اینجا بفرستد مثل همین نماینده مختاری که حالا میفرستد. که در همینجا مطلب کاملاً تشریح و مطالعه بشود و چیزی که منافع طرفین را تأمین کند و مقطوع باشد و مطابق مقتضای زمان باشد ترتیب داده شود از فرستادن این نماینده کمپانی خودداری کرد امتناع کرد و نفرستاد. بالاخره دولت تصمیم گرفت که از حق خودش استفاده کند و این چیزی که از امتیازات دوره قبل از استقرار مشروطیت بود و هیچ مطالب منافع دولت ایران نبود آنرا ملغی کند. این کاغذ همه اش درست است ولی دو سه سطر دارد و از طرفی دولت اساساً برای اینکه ترتیب جدیدی که کاملاً مطابق منافع ایران باشد داده شود امتناع ندارد. بله بالاخره این عملی است که در این مجلس شده آمدند و گفتند کاری را با مردمی که از آن کار اطلاع نداشتند و صلاحیت نداشتند دورهای بود که با پانصد تا پنج هزاری میگفتند یک کاری را انجام میدادند گفتند این را باید بهم بزنیم و در دورانی که علم و اطلاع و فضیلت تقوی همه چیز هست و همه میفهمیم و می دانیم باید این را بر یک پایه و ا اس و شالودهای گذاشت و در موقعی که تمام امتیازات خارج المملکتی لغو میشد و باز هم باید اشاره بکنم که ما از اتحاد جماهیر شوروی کمال امتنان را داریم که کاپیتولاسیون را لغو کرد و مدتها گذشت که امپراطوری انگلستان زیر بار نمیرفت و قبول نمیکرد می گفت آنها لغو کردند ما لغو نمیکنیم شما با ما امضاء کردهاید و بالاخره ما میگفتم ما که امضاء کردهایم اساسش، مبنایش عهدنامه ترکمان چای است اصل عهدنامه از بین رفت شما چه میگوید به هر حال بر روی این پایه و اساس امتیاز نفت جنوب لغو شد در موقعی که در این مملکت امتیاز جدید داده شدهاست به دلایلی که به عرض آقایان می رسانم آن امتیاز نه تنها مخدوش است بلکه آن امتیاز لغو است اصلاً امتیاز وجود ندارد (صحیح است) ما الآن که صحبت میکنیم امتیازی نیست (صحیح است) زیرا مجلسی که باید تصویب بکند در آن موقع عملاً تعطیل بود مشروطیت تعطیل بود (صحیح است) ما تمام حقوق خودمان را باید استیفاء بکنیم دلایلی که رد بر این هست یعنی که نباید این عمل انجام شود و دلایلی که رد بر قرارداد است در خود همان قرارداد است و اینها را تمام بنده بنظر آقایان می رسانم امیدوارم که آقای حاذقی به من ایراد نگیرند که چرا صحبت میشود (حاذقی- در حفظ منافع ایران همه متفق هستیم) احسنت آقا باید همه بدانند که ما اگر ده جلسه صحبت کردیم و نتیجه صحیحی گرفتیم یک ایران نو، یک ایران آزاد، یک ایران آسوده از تطاول دست همسایگان خواهیم داشت (صحیح است- احسنت) من به شما میگویم شما دوستی خودتان را در حد اعلا با انگلستان حفظ بکنید و باید هم حفظ بکنید انگلستان مثل لنگر دنیا میماند البته در این چند سال اخیر یک خورده این لنگر ترک خورده (مکی- صحیح است) ولی این مقام را دارد و امروز در حیات و زندگی خودش از همان نژاد فرزندی بوجود آمدهاست که در حیات پدر ارث اش را مطالبه میکند. آمریکا میگوید که بنده فرزند شما هستم، از نژاد شما هستم اما در زمان حیات میخواهم که به خود بنده واگذار شود ولی از همان نژاد است، نژاد آنگلوساکسن است و برای خودش هم حق تفوق در دنیا قائل است حالا بین پدر و فرزند ما کاری نداریم آن یک موضوع جداگانهاست. هر وقت بنده صحبت میکنم آقایان می گویند رفقایتان کجا هستند ولی رفقای ما هستند ما و رفقایمان اگر حکومت را به دست گرفتیم نصف بلکه دو ثلث مالیات موجود را از مردم نخواهیم گرفت ما آن تنگ چشمی را نداریم که بگوئیم فلان آدم یک میلیون تومان یا دو میلیون تومان دارائی دارد ما می گوئیم شما در این مملکت سه برابر این جمعیت هم اگر باشد حد متوسط دارائی اش در سال بیش از هشت تا دوازده هزار تومان باشد یعنی هیچکس چشمش را به لقمه دیگری نمیدوزد و به مردم یک امنیتی خواهیم داد، مالیات شان را هم کسر میکنیم وسائل آبادی را جلوی دستشان میگذاریم نه اینکه به اسم تصویب نامه هر روز یک زنجیره تازهای ببندیم به پایش و بگوئیم آقا راه برو بعد آن یکی پایش را هم ببندیم که دیگر نتواند تکان بخورد. هیچکی بغیر از خود آدم نمیتواند منافع خودش را بگیرد اگر شما مردم را در این مملکت بحال خودشان بگذارید خودشان می دانند که چه جور منافع خودشان را حفظ کنند و فایده ببرند و عوارض شان را بدهند شما اگر به زارع امنیت بدهید خوب بلد است که چه جور زراعت بکند شما اگر مالک را اذیت نکنید و هر روز مأمور ژاندارم توی ده نرود و از او مطالبات بی قاعده نکند و بالاخره برای هشتصد میلیون تومان مالیاتی که از این مردم میگیرند بدانید و باور کنید که تا سه هزار میلیون تومان از این مردم نگیرند هشتصد میلیون تومان به خزانه نمیرود. شما عدالت و امین را در این مملکت تأمین بکنید، مردم را بگذارید کارهای شان را خودشان بکنند دولت هم کارهای عمومی را در پیش بگیرد. هستند مردمی که خودشان بیایند و زراعت کنند ما این کار را خواهیم کرد و این راهش چیست؟ راهش این است که بگوئیم آقا مطابق حق و انصاف باید رفتار کرد همه می دانند قراردادی که در زمان وحشت و حکومت مطلقه بوجود میآید برای مدت شصت سال همه می گویند که این مدت سه نسل آدمی است نمیشود در زمان امروز چنین قراردادی را بوجود آورد جز اینکه بگوئیم با یک اصول مخدوش و پشت هم اندازی این قرارداد بوجود آمده و باید بدانیم مطابق اسنادی که موجود است مجلس تعطیل بود و مجلس چنین رأیی ندادهاست (صحیح است).
دکتر طبا- بنده پیشنهادی تقدیم کردهام.
رئیس- آقای اسکندری تأمل بفرمائید پیشنهادی راجع به تنفس رسیدهاست.
دکتر طبا- اجازه بفرمائید بنده توضیحی بدهم.
حاذقی- بنده مخالف هستم.
آقاخان بختیاری- بگذارید حرف بزنند بعد مخالفت کنید.
رئیس- بفرمائید
دکتر طبا- بنده دو دقیقه بیشتر عرض ندارم. اجازه بفرمائید بنده پیشنهاد تنفس دادم که یک نکته مهمی به عرض برسانم و خواستم اظهار تعجب و تأسف بکنم از این واقعهای که دیروز در مجلس واقع شده که چرا هیچیک از آقایان نمایندگان اظهاری ننمودند ولی بعد شنیدم که خود آقای رئیس قصد داشتند در آخر جلسه اظهار تأثر بکنند (دهقان- در جلسه خصوصی فرمودند) در جلسه خصوصی غیر از اینجا است وکیل باید بکلی مصون باشد مخصوصاً نماینده که در نتیجه انجام وظیفه یک اظهاراتی کرده باشد بنده نمی دانم که این اظهارات صحیح بوده یا غلط ولی این عمل بسیار ناصحیح بوده و خیلی خوشوقتم که آقای رئیس هم اقدام لازم را فرمودهاند.
رئیس- البته آقایان از حادثه دیروز و اهانتی که سرهنگ بازنشسته برخوردار نسبت به آقای مهندس رضوی نماینده کرمان کرده مطلع شدهاید و این حادثه باعث تأثر بنده و البته تمام آقایان نمایندگان محترم است (صحیح است) بنده به محض اینکه دیروز گزارشی به من رسید امر دادم او را توقیف کردند در گارد مجلس و بعد امروز که جلسه خصوصی شد بر طبق قانون پرونده امر را به دادستانی تسلیم کردم و البته مجلس شورای ملی هم نظارت خواهد کرد که او تحت تعقیب قرار گرفته و مجازات خواهد شد اگر آقای حاذقی مخالف هستید آقای اسکندری بیاناتشان را ادامه بدهند.
دکتر طبا- بنده پیشنهاد خود را پس گرفتم.
معتمد دماوندی- آقای حاذقی این نوع چیزها که منشاء آن معلوم است باید گفته شود و این حوادثی که سرچشمههایش معلوم است نویدی است برای ملت ایران (زنگ رئیس)
رئیس- شما که آقای دماوندی هم فراکسیون هستید با آقای حاذقی در فراکسیون بفرمائید. آقای اسکندری بفرمائید.
عباس اسکندری- دلائلی که برای رد قرارداد تمدید شده نفت جنوب هست در درجه اول نطق آقای تقی زادهاست در مجلس که حکایت میکند در زمان جهالت و خودسری حکومت مطلقه قراردادی به مدت شصت سال بسته شده و همه می دانند که برای مدت سه نسل قراردادی بسته نمیشود مگر در تحت فشار یا سوء استفاده یا بی خبری.
رئیس- آقای اسکندری تأمل بفرمائید اکثریت نیست (پس از چند لحظه اکثریت شد) بفرمائید.
عباس اسکندری- در همان مجلس یکی از نمایندگان پیشنهاد میکند و پیشنهاد او را به مجلس شورای ملی با تحسین قبول میکند میگوید که مجلس شورای ملی موافقت خود را با تصمیم اخیر دولت راجعه به الغاء امتیاز نامه دارسی ابراز و اقدام دولت را در این موضوع تأیید و تحسین بودهاست قراردادی که در زمان جهالت بسته شدهاست و دولتهای مستقله و مستبده وقت با سوء استفاده یا بی اطلاعی این کار را کرده دیگر صورتی ندارد که آن قرارداد را شما بیائید تجدید بکنید و بعد یک چیزی هم به آن اضافه بکنید این طبیعی است که آن قرارداد عملاً الغاء شدهاست. حکایت میکند که جبر، فشار زور هر چه تصور بکنید همراهش بودهاست و به این صورت در آمدهاست مخصوصاً باز اگر این قرارداد برای همان مدت تجدید شده بود میگفتند تا ۱۹۶۱ ما آنرا تجدید میکنیم یک تجدید نظری میکنیم این صحیح بود، ولی این تمدید شد ۳۳ سال و در این تمدید یک چیز خیلی خنده داری است همه آن هائی که حتی یک وجب زمین دارند، یک چهار اطاقی دارند، آنها میفهمند که این چه جور ساخته و پرداخته شدهاست. در قرارداد دارسی تمام مؤسسات کمپانی در خاتمه مدت متعلق به دولت ایران میشد در این قرارداد که تمدید شده و ۳۳ سال هم به آن اضافه شدهاست آقا مؤسسات که بیشتر از ۳۰۰ میلیون لیره اقلاً قیمت داشت بلاعوض در دست کمپانی گذاشته شده در صورتیکه در همان موقع اگر شما نگاه بکنید یک قرارداد معقول یعنی یک قراردادی که امروز بگویند یک کسی بیاید حفر چاه بکند ما میبینیم و دیدیم که با شرایط خیلی بیشتر از این گفتند و ما هم صلاح خودمان را ندانستیم و قبول نکردیم، این دلیل دومی است که ما اگر میخواستیم که مؤسسات خودمان را بعد از ۱۹۶۱ اجاره فقط بدهیم، بیش از این پولی که الآن گرفته میشود ما بیش از این میتوانستیم بابت اجاره بگیریم، ما در ۱۹۶۱ مالک بالاستحقاق تمام معادن موجود نفت جنوب و تمام مؤسساتش بودیم و حالا بعضیها ممکن است بگویند آقا با سوء ادارهای که هست چطور میتوانید آن را اداره کنید میگویم خیر آقا شما الآن هم میتوانید مؤسسات را با دست همان مهندسین انگلیسی یا آمریکائی یا سوئدی، یا هر دولتی که بیاورید این مؤسسات را اداره بکنید آنها از شما یک حقوق میگیرند، حقوق بگیر دولت ایران هم هستند و این نفت هم نه تنها کمتر از این که الآن استخراج میشود استخراج نخواهد شد، بلکه دوبرابر این ممکن است استخراج بشود و مشتری هم داریم و تمام دنیا هم میخرند و به همه آنها هم میتوانید بفروشید. در تجدید قرارداد در موقعی که اعتبار آن آقای تقی زاده این جا مطرح بود. بنده روزنامه لندن نیوز را که منتشر بود و چاپ انگلستان بود در تهران هم منتشر نشده بود که بگوئیم ما خودمان نوشتیم نوشتهاست که در موقع تمدید این امتیاز ۳ میلیون لیره داده شده برای تمدید البته در این جا هیچ منظورم نیست که وزیر دارائی وقت در این کار مشارکتی در تحت این عنوان داشته باشد نه، ولی این مطلب نوشته شدهاست و جوابی هم به این داده نشدهاست نه برای اینکه جزء حقوق دولتی و اینها باشد، خیر، نوشته سه میلیون لیره داده شده. در بایگانی مجلس هم هست روزنامه اش را هم من دارم البته وقتی برای تنظیم یک قراردادی یک چیزهائی داده شده این طبیعی است که مخدوش است واِلا قرارداد عادی بین دو نفر یکی خریدار و دیگری فروشنده و با شرایط متساوی دلیل ندارد آنچه که از همه اینها بد تر است و به هیچ قیمت هم ملت ایران آنرا قبول نمیکند هر کسی هم بخواهد نمیتواند او این است که شما با یک شرکت خارجی قرارداد نمیکنید شما حقوق خارج المملکتی به یک دولت خارجی میدهید چون کمپانی نفت جنوب یعنی دولت انگلیس یعنی دریاداری انگلیس، بنده نمی دانم چرا همه ساکتید مگر دروغ است مگر مطلب صحیح نیست (نمایندگان صحیح است آقا صحیح است) آقا بگوئید ملت ایران بداند بگوئید بالاخره اینها را باید مردم بشنوند و مردم بدانند که در مجلس شورای ملی ایران موضوعی که عنوان میشود نظر مجلس شورای ملی ایران چیست (نمایندگان – صحیح است) شما نمیتوانید این حق را ندارید که به یک دولت خارجی در داخل ایران امتیاز خارج المملکتی بدهید (صحیح است) شرکتی میتواند یک شرکت سوئدی فرض کنید ممکن است بیاید بگوید آقا بنده میخواهم بیایم اینجا نمک فلان جا را استخراج بکنم آنهم با یک شرایطی که تابع مقررات داخلی مملکت باشد باز یک چیزی است ممکن است مجلس تصویب بکند ممکن است رد بکند اما شما آمدهاید در اینجا به دولت انگلستان امتیاز دادهاید عملاً این شرکت انگلیس است ۷۳ از سهام متعلق به دولت انگلستان است. بنده آنچه که میگویم از روی سند است و تصور نکنید من و شما میتوانیم حقوقی که متعلق به ملت ایران است آنرا به یک دولت خارجی بدهیم دستمان را میگیرند همه مان را از طناب آویزان میکنند به گذشتهها نکنید یک دفعه میبینید صبح میآیند عقبتان (خنده نمایندگان) مطابق یک اصل حقوقی قرارداد که دو نفر با هم دارند اگر طرفین ناراضی نباشند آن قرارداد متفاسخ است، فسخ میشود (صحیح است) ملت ایران که راضی نیست. آقای نخست وزیر در مصاحبه شان بیان میکنند من برای ملت ایران میخواهم به گردن دولت انگلیس بگذارم که این امتیازنامه این موارد قرارداد را قبول بکند. من خواهش میکنم حالا که دولت انگلیس راضی نیست، و ما هم راضی نباشم، ایشان خودشان را آنهمه ناراحت نکنند و فشار خونشان را هم بیشتر نکنند (خنده نمایندگان) وقتی برای فسخ و الغای یک قراردادی آنهمه چراغانی، آنهمه تمجید و تحسین، در جلسه مجلس، تحسین دولت طبق اینها که تمام سوابق امر است طبیعی است دیگر موردی ندارد که آن قرارداد بوجه اسوء تمدید و تجدید شود. این در خود قرارداد عملی است که شدهاست بنده در یک کلمه میگویم قرارداد فعلی تمدید نفت جنوب فقط یک امضا پای آن است، امضای سِر جان کدمن پای آن است امضای دیگری ندارد پای آن آنچه بود و هست سِر جان کدمن است و من برای روح او اینجا از همه خواهش میکنم که با من کمک بکنند. مردمی که برای کشور خودشان اینطور جانفشانی میکنند واقعاً شایسته تقدیرند. روحش شاد باشد، کسی که اینطور زحمت میکشد برای مملکتش و یک چنین جواهر بی قیمتی را از دست یک مردم جاهلی میگیرد و میبرد یک چنین مردمی زنده و جاودانند ایکاش ما هم چند تا از اینها داشتیم (مکی- ایکاش) چون دوستی با خارجیها و منافع مملکت وقتی توأم میشود خوب است. ما وقتی میتوانیم از دوستی ایدنها استفاده بکنیم که به نفع مملکت مان قدم برداریم. اگر به نفع مملکت مان قدم بر نداشتیم از این دوستی چه نتیجهای میگیریم؟ (صحیح است) اینجاست که بنده لازم می دانم آقایان نمایندگان را متوجه بکنم به آن بیانی که قبلاً راجع به سیاست عمومی و خارجی دولت گفتم و نظر خودم را تصریح کردم و دلم میخواهد که آقای اردلان تا آخر گوش بکند قبل از وقت یک مرتبه اوقاتشان تلخ نشود. چون من خیلی عقیده دارم که بسیار مرد شایستهای است این آقای اردلان (صحیح است) یک خورده عصبانی است فرصت نمیدهد. بنده برای اینکه آقایان خوب ملتفت بشوند و ندانستن شان هیچ تقصیری نیست ممکن است که شما اطلاعی نداشته باشید ولی بعد از آنکه اطلاع پیدا کردید آن یک حرف دیگری است. گفتهاست یک کسی که درست مطلب سرش نمیشد یکی از توی جنگل آمدن و گفت که توی جنگل بودم و شیر مشهدی سلیمان را پاره کرد. یک خورده نگاه کرد و گفت بارک الله مشهدی سلیمان. گفت آقا میگویم توی جنگل شیر مشهدی سلیمان را پاره کرد. این بار همان را تکرار کرد. بالاخره یک تکه کاغذ برداشت و عکس شیر را کشید که مشهدی سلیمان را پاره میکند باز گفت بارک الله مشهدی سلیمان. حالا این نقشه را که شما ملاحظه میکنید آن قسمتی که به رنگ آبی است تمام ا ین نقشه، نقشه ایران است آن قسمتی که برنگ آبی است آن قرارداد منحوس شوم ۱۹۰۷ است که دو دولت بین خودشان ایران را تقسیم کردهاند. آن قسمتی که میبینید خط قرمز دارد در کنار خلیج فارس آن قسمت منطقه نفوذ انگلیس است در قرارداد جدید. ما غیر از این اشکالاتی که گفتم اشکال بزرگتری هم داریم و آن اشکال این است که ما یک حقوق خارج المملکتی بر خلاف همه چیز میدهیم به یک دولت خارجی و بهانه دستاویز میدهیم به دست دیگران. هیچ ایرانی نمیتواند روی این قرارداد اصلاً در مجلس شورای ملی ایران صحبت کند جز اینکه آنرا پاره کند بکوبد و لگد کند و رد کند (نمایندگان- صحیح است) این نقشه قرارداد نفتی نفت جنوب است روی نقشه. نگاه کنید اول اینقدر است (اشاره به نقشه) حالا اینقدر شده ملاحظه بفرمائید ما مطابق این قرارداد حق خارج المملکتی در این محوطه را دادهایم به دولت انگلستان، یعنی کمپانی نفت جنوب که خداوند کار نفت برای ما است، ایرانی نمیتواند در مملکت خودش ببیند که خارجی امتیازی داشته باشد مخالف حقوق و حدود آن آنهم یک دولتی (نمایندگان- صحیح است) غیر ممکن است، من به شما میگویم هیچکس نمیخواهد منهم نمیخواهم و این قرارداد نخواهد شد (مکی- هیچکس نمیخواهد) شما نگاه کنید به این نقشه ببینید خطوطی که سواحل کرانه خلیج فارس و بحر عمان را جزء امتیاز گذاشته یعنی در آبهای ساحلی شما خط قرمز گذاشتهاست چون جزء منطقه نفتی است این جا باید مراجعه کنیم به یادداشتهای لرد کرزن وقتی که نایب السلطنه هند است، یادداشتهای او موجود است، بنده عادت ندارم زیاد بخوانم ولی خوب اجازه بفرمائید همینطور بگویم اگر میل دارید به شما نشان میدهم برای این قرارداد ۱۹۰۷ مأموریتی که در ایران داشتند و چون حکومت هندوستان یعنی انگلستان تنزل نمیکرد مستقیماً راجع به ایران عمل کند حکومت هند عمل کرد وقتی که ایران قرارداد بسته میشود حکومت هند اعتراض میکند به این قرارداد ۱۹۰۷ و حکومت هند میگوید وقتی که یک پیش آمدی بکند و یک تصادفی بکند ما در داخل ایران وسایل استحفاظی نداریم بهتر این بود که این قرارداد در سواحل و کرانههای خلیج فارس بود البته در ا ین قرارداد محبت زیادی به ما کردند به این معنی که آمدند و گفتند آنچه که کویر است، آن جاهائی که هیچ چیز نیست، آنجاها را ما به شما اعطاء میکنیم فقط صد هزار میل مربع آنوقت آمدند به آن منطقه نفت خانه، نفت شاه، چرا آنجا را خالی کردند؟ برای اینکه در آن موقع دولت عراق تحت قیمومت انگلستان بود یعنی پشت سر را داشتند از اینجا شروع شد آمد به خلیج فارس این خلیج فارس است اینهم دریای عمان (اشاره به نقشه) شما نگاه کنید ببینید که اینجا قسمت جنوبی ایران، این قسمت وسط هم که کویر است چیزی که نیست در آن جا، تمام این منطقه را واگذار کردهاند به یک دولت دیگری به اسم قرارداد با یک شرکت. ملت ایران نمیتواند این قرارداد را قبول کند (نمایندگان- صحیح است) بدبخت مملکتی که زحمت میکشد مردم را در دامن خودش بزرگ میکند و آنها در روزهای بدبختی و سیه روزی با این مملکت اینطور معامله میکنند.
اما دلایلی که در خود قرارداد هست. معین قرارداد، همین قرارداد غلط «اگر ما صحبت میکنیم نه به عنوان این است که ما این قرارداد را قبول داریم اصلاً تفوه این مطلب را یک ایرانی پاک نمیتواند بکند (نمایندگان- صحیح است) برای این است که ما می گوئیم چرا این قرارداد مخدوش است» قرارداد بایستی طرفینش متساوی باشند یعنی دو نفری باشد اگر این قرارداد صحیح است بایستی به تمام شروط متقابل باشد ماده ۱۱ این قرارداد مینویسد: «کمپانی برای مدت سی سال اول عملیات خود در ایران از پرداخت هرگونه مالیاتی که به نفع دولت و ادارات محلی فعلاً برقرار یا در آتیه وضع بشود معاف خواهد بود» در عوض هم یک چیزهای جزئی را داخل کردهاست ولی اصل مالیات است. ایراد در اینجا است که اگر این قرارداد باید صحیح باشد و صحیح بود متقابلاً بایستی قید میشد که هر قسم مالیاتی هم اگر کمپانی نفت بخواهد بپردازد چه در زمان حال چه در آینده نسبت به سهم دولت ایران نخواهد بود، این یک سطر را نوشتن که زحمتی نخواهد داشت (مکی- صحیح است) این قرارداد بقدری شور بود که خود آن امضاء کننده هم نگران بودهاست در ماده ۲۱ و ۲۲ و ۲۶ هی مکرر میکند که این قرارداد را نمیشود باطل کرد (خنده نمایندگان) خوب آقا اگر قرارداد بستند دیگر باطلش چرا بکنند یعنی چه؟ یعنی اینکه به حکمیت مراجعه نکنید این مثل این است که شما به زور یک اتومبیلی میگیرید و می گوئید از اینجا میخواهم بروم به اصفهان و بعد سی تومان هم میخواهم بدهم صاحب ماشین میگوید سیصد تومان است شما می گوئید سی تومان است بعد مجبورش میکنید سوار میشوید وقتی که به کهریزک میرسید میخواهید یک چای بخورید می گوئید یک چای بیاورند اما قیمت این سی تومان است بعد به قم میرسید میمانید می گوید آقا اشتباه نکنی قیمت همان سی تومان است سه چهار مرتبه تکرار میکنید. این حکایت از این میکند که شما یک کلاهی سر آن بیچاره گذشتهاید و میترسید که او ملتفت بشود یا فشاری که بر سر او هست بردارد واِلا ممکن نیست در سه جای متوالی آدم بگوید که همان قرارداد را بپذیرید درست است ممکن نیست بهم بزنید بهیچ صورت بهیچوجه به هیچ ترتیب.
اگر قرارداد قوه قانونی دارد که اینقدر نوشتن ندارد یک کلمه گفتن کافی است. بخوانید قرارداد را اگر میخواهید من بخوانم. ماده ۱۵ این قرارداد خیلی خوشمزهاست. در ماده ۱۵ این قرارداد میگوید «دولت حق تعیین نماینده دارد و این نماینده میتواند در جلسات هیئت مدیره و کمیتههای آن حضور بهم رساند» اما چه جور حضور بهمرسانیدهاند همانطور که در یک اطاقی یک دانه تابلو هم هست یکدانه بخاری هم هست میگوید او هم باشد فقط آنجا حضور بهمرساند. واقعاً فکر بکنید که معنی نماینده دولت شاهنشاهی چقدر است نماینده باید حق حضور داشته باشد چه لزومی دارد که آنجا حضور داشته باشد اگر نتواند حرف بزند اگر نتواند اعتراض بکند اگر نتواند که صحبت کند بودن او در آنجا چه فایدهای دارد. میخواهند از خودمان یک تصدیق ضمنی باشد این هم ماده ۱۵ آن و نسبت به ماده ۱۶ و هفدهای را قرارداد هم راجع به کارگران و اینها است که عمل نکردهاند برای اینکه ما اثبات بکنم و دنیا بداند زحمت زیادی نباید بکشیم نماینده اتحادیه بین المللی کار و معاون وزارت کار بلژیک آمد تهران، ایران و قسمتهای مختلفه اش را دید و رفت به آبادان و برگشت در اطاق بازرگانی تهران که دعوت کرده بود آقای نیکپور و دیگران وقتی کنفرانس داد کنفرانسش حاضر است در روزنامهها هم گفت: رفتم در خوزستان وضعیت کارگران را دیدم نمیتوانم به آنها بگویم کارگر حیواناتی دیدم که در لانه هائی مسکن گزیده بودند این عین حرف او است (یکی از نمایندگان- صحیح است) امروز آقایان نمایندگان این مجلس مواجهاست با بزرگترین روز تاریخ مردمی که این اشتباهات را کردهاند دیگران نباید به آنها تأسی بکنند چرا آنها این اشتباه را کردند من دلیل زنده دیگری دارم برای اینکه آقایان متوجه بشوند که چرا این مردم اشتباه میکنند. بایستی ورق بزنید ببینید دولتها چرا اینطور میکنند و مردمش چرا اینطور است.
بنده یک اصل کلی میدهم دست شماها این را بگذارید مثل محکی که میخواهید ببینید این طلا هست یا نیست محک بزنید آنچه که به شما میگویم این در دایره المعارف فرانسه نوشته شده و حاضر است و آن موضوع فراماسون است سرگذشت هیرام بنا کننده معبد سلیمان که به دست سه نفر از همکاران خودش کشته شد و آن سه نفر هم آن سرّ را نگهداری کردند. این پایه افسانه این فراماسون است فراماسون دو وجهه داشتهاست در دنیا، یک وجههای که در قرون وسطا خدمات بزرگی به بشریت کرده و یک مردمی بودند در آن موقع در زیر فشار و ظلم اصول خان خانی در اسپانی و در جاهای دیگر آنها را میگرفتند می سوزاندند در رُم شما همانطور که چهل چراغ میگذارید مردم را میگرفتند و صد تا شمع می گذاردند و می سوزاندند. در رُم در آن موقع این مؤسسه کمکهای بزرگی کرد اما زیان ما بیشتر زیان مادی شد در ۱۷۱۷ لژهای فراماسون به سمت آسیا حرکت کرد برای دفعه اول در دهلی، آکرا و مدرس اینها خانه ساختند سی و هشت لژ در ۱۷۲۷ در آکرا و دهلی ساختند در آن موقع قبل از اینکه اینها بروند کمپانی هند آنجا شرفیاب شده بود در ۱۷۵۲ بیست لژ در مدرس ساخته شد و بعد از آن امپراطوری انگلستان از پشت سر کمپانی هند پیدا شد کمپانی هند نماینده فراماسون بود در ۱۷۸۰ یعنی سال یازدهم سلطنت فتحعلیشاه سه لژ در تهران و اصفهان گذارده شد ولی خوب زمین ایران در آن موقع خوب حاصل خیز نبود و نتوانست آنطوری که محصول میخواستند بدهد گذشته از آن موقعیت جغرافیائی ایران هم بواسطه رقابتی که در بین بود نگذاشت که محصول بدهد ولی بعد از تاریخ ۱۹۰۴ فراماسون در ایران پیشرفت شایانی کرد این فراماسون اصولی داشت اینها اخوان صفا هستند از هم چیزی را پنهان نمیکنند با هم زندگی میکنند، با هم کار میکنند، در هر کشوری هستند اینها اگر در پنجهزار کیلومتر آنطرف...
- موقع و دستور جلسه آینده – ختم جلسه
۳- موقع و دستور جلسه آینده – ختم جلسه
رئیس- آقای اسکندری یکقدری تأمل بفرمائید اکثریت نیست چون اکثریت نیست بنابراین جلسه را ختم میکنیم جلسه پس فردا سه شنبه ساعت نه و نیم
(ساعت یک بعد از ظهر جلسه ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی- رضا حکمت