وحشی بافقی (غزلیات)/هرگز به غرض عشق من آلوده نگردد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۶:۱۸ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (هرگز به غرض عشق من آلوده نگردد)
از وحشی بافقی
'


هرگز به غرض عشق من آلوده نگردد چشمم به کف پای کسی سوده نگردد آلوده نیم چون دگران این هنرم هست کز صحبت من هیچکس آلوده نگردد پروانه‌ام و عادت من سوختن خویش تا پاک نسوزم دلم آسوده نگردد با بلهوس از پاکی دامان تو گفتم تا باز به دنبال تو بیهوده نگردد وحشی ز غمش جان تو فرسود عجب نیست جانست نه سنگست که فرسوده نگردد