فخرالدین عراقی (غزلیات)/ای که از لطف سراسر جانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فخرالدین عراقی (غزلیات) (ای که از لطف سراسر جانی) از فخرالدین عراقی |
' |
ای که از لطف سراسر جانی | جان چه باشد؟ که تو صد چندانی | |
تو چه چیزی؟ چه بلایی؟ چه کسی؟ | فتنهای؟ شنقصهای؟ فتانی؟ | |
حکمت از چیست روان بر همه کس؟ | کیقبادی؟ ملکی؟ خاقانی؟ | |
به دمی زنده کنی صد مرده | عیسیی؟ آب حیاتی؟ جانی؟ | |
به تماشای تو آید همه کس | لالهزاری؟ چمنی؟ بستانی؟ | |
روی در روی تو آرند همه | قبلهای؟ آینهای؟ جانانی؟ | |
در مذاق همه کس شیرینی | انگبینی؟ شکری؟ سیلانی؟ | |
گر چه خردی، همه را در خوردی | نمکی؟ آب روانی؟ نانی؟ | |
آرزوی دل بیمار منی | صحتی؟ عافیتی؟ درمانی؟ | |
گه خمارم شکنی، گه توبه | می نابی؟ فقعی؟ رمانی؟ | |
دیدهی من به تو بیند عالم | آفتابی؟ قمری؟ اجفانی؟ | |
همه خوبان به تو آراستهاند | کهربایی؟ گهری؟ مرجانی؟ | |
مهر هر روز دمی در بندهات | سحری؟ صبحدمی؟ خندانی؟ | |
همه در بزم ملوکت خوانند | قصهای؟ مثنویی؟ دیوانی؟ |