دیوان شمس/رخ‌ها بنگر تو زعفرانی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۵۰ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (رخ‌ها بنگر تو زعفرانی)
از مولوی
'


رخ‌ها بنگر تو زعفرانی کز درد همی‌دهد نشانی شهری بنگر ز درد رنجور چون باغ به موسم خزانی این درد ز غصه فراق است از هیبت حکم آسمانی بیم است فلک سیاه گردد از آتش و ناله نهانی دوزخ بنگر که سر برآورد ناگه ز میان شادمانی برخاست غریو جان ز هر سو هان ای کس بی‌کسان تو دانی فرمود که این فراق فانی است افغان ز فراق جاودانی یا رب چه شود اگر تو ما را از هر دو فراق وارهانی این گفته و بسته شد دهانم باقی تو بگو اگر توانی