سعدی (غزلیات)/ساقیا می ده که مرغ صبح بام
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | سعدی (غزلیات) (ساقیا می ده که مرغ صبح بام) از سعدی |
' |
ساقیا می ده که مرغ صبح بام | رخ نمود از بیضه زنگارفام | |
در دماغ می پرستان بازکش | آتش سودا به آب چشم جام | |
یا رب از فردوس کی رفت این نسیم | یا رب از جنت که آورد این پیام | |
خاطر سعدی و بار عشق تو | راکبی تندست و مرکوبی جمام | |
جان ما و دل غلام روی توست | ساتکینی ساتکینی ای غلام |