سعدی (غزلیات)/ای صبر پای دار که پیمان شکست یار

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۵ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۲۰:۴۹ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (ای صبر پای دار که پیمان شکست یار)
از سعدی
'


ای صبر پای دار که پیمان شکست یار کارم ز دست رفت و نیامد به دست یار
برخاست آهم از دل و در خون نشست چشم یا رب ز من چه خاست که بی من نشست یار
در عشق یار نیست مرا صبر و سیم و زر لیک آب چشم و آتش دل هر دو هست یار
چون قامتم کمان صفت از غم خمیده دید چون تیر ناگهان ز کنارم بجست یار
سعدی به بندگیش کمر بسته‌ای ولیک منت منه که طرفی از این برنبست یار
اکنون که بی‌وفایی یارت درست شد در دل شکن امید که پیمان شکست یار