انوری (غزلیات)/به جان آمد مرا کار از دل خویش

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ آوریل ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۲۸ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (به جان آمد مرا کار از دل خویش)
از انوری
'


به جان آمد مرا کار از دل خویش غمی گشتم زکار مشکل خویش
در آن دریا شدستم غرقه کانجا بجز غم می‌نبینم ساحل خویش
به راه وصل می‌پویم ولیکن همه در هجر بینم منزل خویش
مبادا هیچ آسایش دلم را اگر جز رنج بینم حاصل خویش
اگر کس قاتل خود بود هرگز منم آن‌کس نخستین قاتل خویش