دیوان شمس/یک جام ز صد هزار جان به

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۰۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (یک جام ز صد هزار جان به)
از مولوی
'


یک جام ز صد هزار جان به برخیز و قماش ما گرو نه ما از خود خویش توبه کردیم ما هیچ نمی‌رویم از این ده یک رنگ کند شراب ما را تا هر دو یکی شود که و مه درویش ز خویشتن تهی شد پر ده تو شراب فقر پر ده برخیز و به زه کن آن کمان را ماییم کمان و باده چون زه برجای بماند عقل پرفعل این است سزای پیر فربه ما غم نخوریم خود کی دیده‌ست تو بار کشی و او کند عه بگریز ز غم به سوی شه رو وز خانه عاریت برون جه