خواجوی کرمانی (غزلیات)/پری رخان که برخ رشک لعبت چینند

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۳ مارس ۲۰۱۲، ساعت ۱۹:۱۱ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خواجوی کرمانی (غزلیات) (پری رخان که برخ رشک لعبت چینند)
از خواجوی کرمانی
'


پری رخان که برخ رشک لعبت چینند چه آگه از من شوریده حال مسکینند
اگر چه زان لب شیرین جواب تلخ دهند ولی بگاه شکر خنده جان شیرینند
بخویشتن نتوان دید حسن و منظر دوست علی الخصوص کسانی که خویشتن بینند
کنون ز شکر شیرین چه برخورد فرهاد که خسروان جهان طالبان شیرینند
مگر تو فتنه نخیزی و گرنه ز اهل نشست اگر چه همچو کبوتر اسیر شاهینند
ز چین زلف تو آگاه نیستند آنها کاسیر طره‌ی خوبان خلخ و چینند
مقامران محبت که پاک بازانند کجا ز عرصه‌ی مهر تو مهره بر چینند
نظر بظاهر شوریدگان مکن خواجو که گنج معرفتند ار چه بیدل و دینند