خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای روی تو چشمهی خور چشم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای روی تو چشمهی خور چشم) از خواجوی کرمانی |
' |
ای روی تو چشمهی خور چشم | ابروی تو طاق اخضر چشم | |
بالای بلند و چشم مستت | شمشاد روان و عبهر چشم | |
لعل تو شراب مجلس روح | روی تو چراغ منظر چشم | |
خاک قدم تو سرمهی حور | لعل لبت آب کوثر چشم | |
پیکان غم تو ناوک دل | نوک مژهی تو نشتر چشم | |
از غایت مهر گشته حیران | در پیکر تو دو پیکر چشم | |
لعل تو بهای جوهر جان | دندان تو عقد گوهر چشم | |
ابروت هلال ماه خوبی | رخسار تو مهر انور چشم | |
در ورطهی خون فتاده ما را | دور از رخ تو شناور چشم | |
از شوق خط تو این مقله | در آب فکند دفتر چشم | |
تا بی تو بروی ما چه آید | زین مردمک بد اختر چشم | |
دریا شودم ز اشک خونین | هر لحظه سواد کشور چشم | |
از چشم شد آب روی خواجو | بر باد که خاک بر سر چشم |