خواجوی کرمانی (غزلیات)/ای شام زلفت بتخانهی چین
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (ای شام زلفت بتخانهی چین) از خواجوی کرمانی |
' |
ای شام زلفت بتخانهی چین | مشک سیاهت بر لاله پرچین | |
بزم از عقیقت پر شهد و شکر | وایوان ز رویت پرماه و پروین | |
شمع شبستان بنشست برخیز | و آشوب مستان برخاست بنشین | |
سنبل برانداز از طرف بستان | ریحان برافشان از برگ نسرین | |
دلها ربایند اما نه چندان | دستان نمایند اما نه چندین | |
جز عشق دلبر مگزین که خوشتر | از ملک کسری مهر نگارین | |
مجنون نبوید جز عطر لیلی | خسرو نجوید جز لعل شیرین | |
ویس ار ز رامین بیزار گردد | گل خار گردد در چشم رامین | |
بینم نشسته سروی در ایوان | یا مست خفته شمعی ببالین | |
یار از چه گردد با دوست دشمن | مهر از چه باشد با ذره در کین | |
خواجو چه خواهی اورنگ شاهی | گلچهر خود را بنگر خورآئین |