دیوان شمس/ساقی من خیزد بی‌گفت من

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۵۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (ساقی من خیزد بی‌گفت من)
از مولوی
'


ساقی من خیزد بی‌گفت من آرد آن باده وافر ثمن حاجت نبود که بگویم بیار بشنود آواز دلم بی‌دهن هست تقاضاگر او لطف او و آن کرم بی‌حد و خلق حسن ماه برآید تو مگویش برآ بر تو زند نور مگویش بزن ای به گه بزم بهین عیش و نوش وی به گه رزم مهین صف شکن از پی هر گمره نیکو دلیل وز پی محبوس چه‌ای خوش رسن عالم همچون شب و تو همچو ماه تو مثل شمعی و جان‌ها لگن جان مثل ذره بود بی‌قرار با تو شود ساکن نعم السکن