انوری (غزلیات)/دل در آن یار دلاویز آویخت

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Farhad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (دل در آن یار دلاویز آویخت)
از انوری
'


دل در آن یار دلاویز آویخت فتنه اینست که آن یار انگیخت
دل و دین و می و عهد و قوت رخت بر سر به یکی پای گریخت
دل من باز نمی‌یابد صبر همه آفاق به غربال تو بیخت
ور نمی‌یابد آن سلسله موی کار جانم به یکی موی آویخت
دل به سوی دل برفتم بر درش چشمم از اشک بسی چشم آویخت
یار گلرخ چو مرا بار ندارد گل عمرم همه از پای بریخت