دیوان شمس/در شهر شما یکی نگاریست
نسخهٔ تاریخ ۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۹ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (در شهر شما یکی نگاریست) از مولوی |
' |
در شهر شما یکی نگاریست | کز وی دل و عقل بیقراریست | |
هر نفسی را از او نصیبیست | هر باغی را از او بهاریست | |
در هر کویی از او فغانیست | در هر راهی از او غباریست | |
در هر گوشی از او سماعیست | هر چشم از او در اعتباریست | |
در کار شوید ای حریفان | کاین جا ما را عظیم کاریست | |
پنهان یاری به گوش من گفت | کاین جا پنهان لطیف یاریست | |
او بد که به این طریق میگفت | کز تعبیههاش دل نزاریست | |
او بود رسول خویش و مرسل | کان لهجه از آن شهریاریست | |
نوحست و امان غرقگانست | روحست و نهان و آشکاریست | |
گرد ترشان مگرد زین پس | چون پهلوی تو شکرنثاریست | |
گرد شکران طبع کم گرد | کان شهوت نیز برگذاریست | |
این جا شکریست بینهایت | این جا سر وقت پایداریست | |
خاموش کن ای دل و مپندار | کو را حدیست یا کناریست |