دیوان شمس/نگار خوب شکربار چونست
نسخهٔ تاریخ ۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۴۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (نگار خوب شکربار چونست) از مولوی |
' |
نگار خوب شکربار چونست | چراغ دیده و دیدار چونست | |
عجب آن غمزه غماز چونست | عجب آن طره طرار چونست | |
عجب آن شهره بازار خوبی | عجب آن رونق گلزار چونست | |
دلم از مهر در ماتم نشستهست | عجب در مهر دل دلدار چونست | |
ز لطف خویش یارم خواند آن یار | عجب آن یار بی این یار چونست | |
به ظاهر بندگان را مینوازد | عجب با بنده در اسرار چونست | |
چو اول دیدمش جانیم بخشید | بدانستم که در ایثار چونست | |
اگر دوباره کردی آن کرم را | یقین گشتی که در تکرار چونست | |
عجب آن شعر اطلس پوش جعدش | بگرد اطلس رخسار چونست | |
طبیب عاشقان را بازپرسید | که تا آن نرگس بیمار چونست | |
عجب آن نافه تاتار چونست | عجب آن طره بلغار چونست | |
عجب بر دایره خط محقق | که بشکستهست صد پرگار چونست | |
من زارم اسیر ناله زیر | نپرسد روزکی کان زار چونست | |
دلم دزد نظر او دزد این دزد | عجب آن دزد دزدافشار چونست | |
تو را ای دوست چون من یار غارم | سری در غار کن کاین غار چونست | |
که تا بینم تو را جان برفشانم | نمایم خلق را نظار چونست | |
نهایت نیست گفتم را ولیکن | نمودم شکل آن گفتار چونست |