دیوان شمس/خوابم ببستهای بگشا ای قمر نقاب
نسخهٔ تاریخ ۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۳۵ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (خوابم ببستهای بگشا ای قمر نقاب) از مولوی |
' |
خوابم ببستهای بگشا ای قمر نقاب | تا سجدههای شکر کند پیشت آفتاب | |
دامان تو گرفتم و دستم بتافتی | هین دست درکشیدم روی از وفا متاب | |
گفتی مکن شتاب که آن هست فعل دیو | دیو او بود که مینکند سوی تو شتاب | |
یا رب کنم ببینم بر درگه نیاز | چندین هزار یا رب مشتاق آن جواب | |
از خاک بیشتر دل و جانهای آتشین | مستسقیانه کوزه گرفته که آب آب | |
بر خاک رحم کن که از این چار عنصر او | بی دست و پاتر آمد در سیر و انقلاب | |
وقتی که او سبک شود آن باد پای اوست | لنگانه برجهد دو سه گامی پی سحاب | |
تا خنده گیرد از تک آن لنگ برق را | و اندر شفاعت آید آن رعد خوش خطاب | |
با ساقیان ابر بگوید که برجهید | کز تشنگان خاک بجوشید اضطراب | |
گیرم که من نگویم آخر نمیرسد | اندر مشام رحمت بوی دل کباب | |
پس ساقیان ابر همان دم روان شوند | با جره و قنینه و با مشک پرشراب | |
خاموش و در خراب همیجوی گنج عشق | کاین گنج در بهار برویید از خراب |