دیوان شمس/تو جان و جهانی کریما مرا
نسخهٔ تاریخ ۸ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۷:۱۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (تو جان و جهانی کریما مرا) از مولوی |
' |
تو جان و جهانی کریما مرا | چه جان و جهان از کجا تا کجا | |
که جان خود چه باشد بر عاشقان | جهان خود چه باشد بر اولیا | |
نه بر پشت گاویست جمله زمین | که در مرغزار تو دارد چرا | |
در آن کاروانی که کل زمین | یکی گاوبارست و تو ره نما | |
در انبار فضل تو بس دانههاست | که آن نشکند زیر هفت آسیا | |
تو در چشم نقاش و پنهان ز چشم | زهی چشم بند و زهی سیمیا | |
تو را عالمی غیر هجده هزار | زهی کیمیا و زهی کبریا | |
یکی بیت دیگر بر این قافیه | بگویم بلی وام دارم تو را | |
که نگزارد این وام را جز فقیر | که فقرست دریای در وفا | |
غنی از بخیلی غنی ماندهست | فقیر از سخاوت فقیر از سخا |