صائب تبریزی (غزلیات)/مکن منع تماشایی ز دیدن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | صائب تبریزی (غزلیات) (مکن منع تماشایی ز دیدن) از صائب تبریزی |
' |
مکن منع تماشایی ز دیدن | که این گل کم نمیگردد به چیدن | |
چو ابروی بتان محراب خود کن | کمانی را که نتوانی کشیدن | |
مرا از خرمن افلاک، چون چشم | پر کاهی است حاصل از پریدن | |
نگردد قطع راه عشق، بیشوق | به پای خفته نتوان ره بریدن | |
به از جوش سخای چشمه سارست | جواب تلخ از دریا شنیدن | |
مزن زنهار لاف حق شناسی | چو نتوانی به کنه خود رسیدن | |
پس از چندین کشاکش، دام خود را | تهی میباید از دریا کشیدن | |
کم از کشور گشایی نیست صائب | گریبانی به دست خود دریدن |