صائب تبریزی (غزلیات)/سیه مست جنونم، وادی و منزل نمیدانم
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | صائب تبریزی (غزلیات) (سیه مست جنونم، وادی و منزل نمیدانم) از صائب تبریزی |
' |
سیه مست جنونم، وادی و منزل نمیدانم | کنار دشت را از دامن محمل نمیدانم | |
شکار لاغرم، مشاطگی از من نمیآید | نگارین کردن سرپنجهی قاتل نمیدانم | |
سپندی را به تعلیم دل من نامزد گردان | که آداب نشست و خاست در محفل نمیدانم! | |
بغیر از عقدهی دل کز گشادش عاجزم عاجز | دگر هر عقده کید پیش من، مشکل نمیدانم | |
من آن سیل سبکسیرم که از هر جا که برخیزم | بغیر از بحر بیپایان دگر منزل نمیدانم | |
اگر سحر این بود صائب که از کلک تو میریزد | تکلف بر طرف، من سحر را باطل نمیدانم! |