خاقانی (غزلیات)/آن زمان کو زلف را سر میبرد
نسخهٔ تاریخ ۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۵۵ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | خاقانی (غزلیات) (آن زمان کو زلف را سر میبرد) از خاقانی |
' |
آن زمان کو زلف را سر میبرد | از صبا پیوند عنبر میبرد | |
در غم زنجیر مشکینش فلک | هر زمان زنجیر دیگر میبرد | |
در جمال روی او نظارگی | دست را حالی به خنجر میبرد | |
پس عجب نی گر رگ ایمان ما | نیش آن مژگان کافر میبرد | |
این عجبتر، کان لب نوشین به لطف | گردنان را سر به شکر میبرد | |
گفت خاقانی نه مرد درد ماست | زین بهانه آبش از سر میبرد |