خاقانی (غزلیات)/عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۵:۳۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد)
از خاقانی
'


عشقت چو درآمد ز دلم صبر بدر شد احوال دلم باز دگر باره دگر شد
عهدی بد و دوری که مرا صبر و دلی بود آن عهد به پای آمد و آن دور به سر شد
تا صاعقه‌ی عشق تو در جان من افتاد از واقعه‌ی من همه آفاق خبر شد
تا باد، دو زلفین تو را زیر و زبر کرد از آتش غیرت دل من زیر و زبر شد
در حسرت روزی که شود وصل تو روزی روزم همه تاریک بر امید مگر شد
بد بود مرا حال بر آن شکر نکردم تا لاجرم آن حال که بد بود بتر شد
هان ای دل خاقانی خرسند همی باش بر هرچه خداوند قلم راند و قدر شد