خاقانی (غزلیات)/ماهی که مه از قفای او بینی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۷ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۴:۴۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (ماهی که مه از قفای او بینی)
از خاقانی
'


ماهی که مه از قفای او بینی خورشید ز روی و رای او بینی
جوزا کمر کلاه او یابی گردون گره‌ی قبای او بینی
عاشق‌تر و زارتر ز من یابی آن سایه که در قفای او بینی
او خود نزید برای ما هرگز جان کندن ما برای او بینی
اندر دل سنگ اگر نشان جوئی هم سوخته‌ی هوای او بینی
با این همه گنج‌های پر معنی خاقانی را گدای او بینی
از لب بفرست شربت وصلی ای یار اگر شفای او بینی