عطار (غزلیات)/در قعر جان مستم دردی پدید آمد
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۴ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (در قعر جان مستم دردی پدید آمد) از عطار |
' |
در قعر جان مستم دردی پدید آمد | کان درد بندیان را دایم کلید آمد | |
چندان درین بیابان رفتم که گم شدستم | هرگز کسی ندیدم کانجا پدید آمد | |
مردان این سفر را گمبودگی است حاصل | وین منکران ره را گفت و شنید آمد | |
گر مست این حدیثی ایمان تو راست لایق | زیرا که کافر اینجا مست نبید آمد | |
شد مست مغز جانم از بوی باده زیرا | جام محبت او با بوسعید آمد | |
تا دادهاند بویی عطار را ازین می | عمرش درازتر شد عیشش لذیذ آمد |