عطار (غزلیات)/نه دل چو غمت آمد از خویشتن اندیشد
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۹:۵۴ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (نه دل چو غمت آمد از خویشتن اندیشد) از عطار |
' |
نه دل چو غمت آمد از خویشتن اندیشد | نه عقل چو عشق آمد از جان و تن اندیشد | |
چون آتش عشق تو شعله زند اندر دل | کم کاستتیی آن کس کز خویشتن اندیشد | |
گر مدعی عشقت در چاه بلا افتد | کفر است درین معنی کانجا رسن اندیشد | |
پروانه بر معنی کی محرم شمع افتد | گر در همه عمر خود از سوختن اندیشد | |
عاشق که به صد زاری در عشق تو جان بدهد | خصمیش کند جانش گر از کفن اندیشد | |
عاشق همه رسوا به در انجمن عالم | کانجام نگیرد ره گر ز انجمن اندیشد | |
جانا چو دلم خستی راه سخنم بستی | عطار به صد مستی تا کی سخن اندیشد |