وحشی بافقی (غزلیات)/ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۵ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۵۶ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' وحشی بافقی (غزلیات) (ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا)
از وحشی بافقی
'


ننموده استخوان ز تن ناتوان مرا پیدا شده فتیله‌ی زخم پنهان مرا
تا زد به نام من غم او قرعه‌ی جنون شد پاره پاره قرعه صفت استخوان مرا
عمری به سر سبوی حریفان کشیده‌ام هرگز ندیده است کسی سرگران مرا
از یک نفس برآر ز من دود شمعسان نبود اگر به بزم تو ، بند زبان مرا
وحشی ببین که یار به عشرت سرا نشست بیرون در گذاشت به حال سگان مرا