دیوان شمس/گر تو عودی سوی این مجمر بیا
نسخهٔ تاریخ ۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۵۸ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (گر تو عودی سوی این مجمر بیا) از مولوی |
' |
گر تو عودی سوی این مجمر بیا | ور برانندت ز بام از در بیا | |
یوسفی از چاه و زندان چاره نیست | سوی زهر قهر چون شکر بیا | |
گفتنت الله اکبر رسمی است | گر تو آن اکبری اکبر بیا | |
چون می احمر سگان هم میخورند | گر تو شیری چون می احمر بیا | |
زر چه جویی مس خود را زر بساز | گر نباشد زر تو سیمین بر بیا | |
اغنیا خشک و فقیران چشم تر | عاشقا بیشکل خشک و تر بیا | |
گر صفتهای ملک را محرمی | چون ملک بیماده و بینر بیا | |
ور صفات دل گرفتی در سفر | همچو دل بیپا بیا بیسر بیا | |
چون لب لعلش صلایی میدهد | گر نهای چون خاره و مرمر بیا | |
چون ز شمس الدین جهان پرنور شد | سوی تبریز آ دلا بر سر بیا |