دیوان شمس/ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما
نسخهٔ تاریخ ۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۰ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما) از مولوی |
' |
ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما | ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما | |
ای چشم جان را توتیا آخر کجا رفتی بیا | تا آب رحمت برزند از صحن آتشدان ما | |
تا سبزه گردد شورهها تا روضه گردد گورها | انگور گردد غورهها تا پخته گردد نان ما | |
ای آفتاب جان و دل ای آفتاب از تو خجل | آخر ببین کاین آب و گل چون بست گرد جان ما | |
شد خارها گلزارها از عشق رویت بارها | تا صد هزار اقرارها افکند در ایمان ما | |
ای صورت عشق ابد خوش رو نمودی در جسد | تا ره بری سوی احد جان را از این زندان ما | |
در دود غم بگشا طرب روزی نما از عین شب | روزی غریب و بوالعجب ای صبح نورافشان ما | |
گوهر کنی خرمهره را زهره بدری زهره را | سلطان کنی بیبهره را شاباش ای سلطان ما | |
کو دیدهها درخورد تو تا دررسد در گرد تو | کو گوش هوش آورد تو تا بشنود برهان ما | |
چون دل شود احسان شمر در شکر آن شاخ شکر | نعره برآرد چاشنی از بیخ هر دندان ما | |
آمد ز جان بانگ دهل تا جزوها آید به کل | ریحان به ریحان گل به گل از حبس خارستان ما |