دیوان شمس/ای یار شگرف در همه کار

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۳:۱۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (ای یار شگرف در همه کار)
از مولوی
'


ای یار شگرف در همه کار عیاره و عاشق تو عیار تو روز قیامتی که از تو زیر و زبرست شهر و بازار من زاری عاشقان چه گویم ای معشوقان ز عشق تو زار در روز اجل چو من بمیرم در گور مکن مرا نگهدار ور می‌خواهی که زنده گردیم ما را به نسیم وصل بسپار آخر تو کجا و ما کجاییم ای بی‌تو حیات و عیش بی‌کار از من رگ جان بریده بادا گر بی‌تو رگیم هست هشیار اندر ره تو دو صد کمین بود نزدیک نمود راه و هموار از گلشن روی تو شدم مست بنهادم مست پای بر خار رفتم سوی دانه تو چون مرغ پرخون دیدم جناح و منقار این طرفه که خوشترست زخمت از هر دانه که دارد انبار ای بی‌تو حرام زندگانی ای بی‌تو نگشته بخت بیدار خود بخت تویی و زندگی تو باقی نامی و لاف و آزار ای کرده ز دل مرا فراموش آخر چه شود مرا به یاد آر یک بار چو رفت آب در جوی کی گردد چرخ طمع یک بار خامش که ستیزه می‌فزاید آن خواجه عشق را ز گفتار