دیوان شمس/سماع آرام جان زندگانیست
نسخهٔ تاریخ ۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۳:۴۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | دیوان شمس (غزلیات) (سماع آرام جان زندگانیست) از مولوی |
' |
سماع آرام جان زندگانیست کسی داند که او را جان جانست کسی خواهد که او بیدار گردد که او خفته میان بوستانست ولیک آن کو به زندان خفته باشد اگر بیدار گردد در زیانست سماع آن جا بکن کان جا عروسیست نه در ماتم که آن جای فغانست کسی کو جوهر خود را ندیدهست کسی کان ماه از چشمش نهانست چنین کس را سماع و دف چه باید سماع از بهر وصل دلستانست کسانی را که روشان سوی قبلهست سماع این جهان و آن جهانست خصوصا حلقهای کاندر سماعند همیگردند و کعبه در میانست اگر کان شکر خواهی همان جاست ور انگشت شکر خود رایگانست