سگ لیلی بیدل شیرازی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
جان دهم در قدمش گر که ببینم نازش | نازنینیست بباید که کشیدن نازش |
گوئیا مرغ دلم در قفس سینه بمرد | که به گوشم نرسد هیچ دگر آوازش |
نه شگفتست رقیب ار به برم محترم است | سگ لیلی است چسان می نکنم اعزازش |
تا سحر شب همه شب ناله کند این دل زار | چون نی از ناله مگر یار شود دمسازش |
گر ز دام تو رها گشت دلم نیست عجب | خود مگس چیست که تا صید کند شهبازش |
گل بشاخ آمد و بلبل به ترنّم برخاست | می نبینی که چسان مار اثرست آوازش |
ساقی بزم بگو تا که به دور آرد جام | مطرب شهر بگو تا بنوازد سازش |
خویش را شمع صفت سوزد و بارد بیدل | بو که چون شمع شود یار شبی همرازش |
در ویکیپدیا موجود است:
M rastgar ۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۷:۱۶ (UTC)