شرارۀ آه بیدل شیرازی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
اگر به صورت ماهند و به طلعت حور | دلا به مهر و وفای بتان مشو مغرور |
ز پا در آورد ز نیش قهر روئین تن | اگر چه تنگ میانست و نوش لب زنبور |
مرا دلیست پر از خون ز درد وی کاو را | تهی ز مغز سری همچو کاسۀ تنور |
چه چاره گر بروم ز درت ز دست رقیب | مرا نه سر جنگست و نه دلیست صبور |
جدائی از سر زلفش دلا مصور نیست | کجا ز چنگل شاهین به در رود عصفور |
به آب دیده نشانم مگر شرارۀ آه | وگر نه سینه پر از آتش است و سر پر شور |
اگر حبیب توئی شهری از رخت شیدا | وگر طبیب توئی خلقی از غمت رنجور |
ز هر دری که در آیم مرا توئی مطلوب | نظر به هر که گشایم مرا توئی منظور |
کشیده تیغ تو و دوستان کشیده رقاب | گشاده تیر تو و عاشقان گشاده صدور |
چرا به خون دلم دستها نیالائی | که خود نکوست حنا خاصّه از کفی چو بلور |
از آن زمان که ندیدم دو چشم سحّارش | ستاره می شمرم تا سحر شب دیجور |
مگر ز زلف چلیپای او کنم تعویذ | وگر نه خواب نیاید به دیدۀ مسحور |
به می پرستی و مستی ملامتم مکنید | ندیده آن لب میگون و دیدۀ مخمور |
شگفت نیست دلم گر ز عشق آباد است | به هر خرابه که سلطان نشست شد معمور |
به قتل بیدل مسکین تغافلت از چیست | ترا که هست دلی سخت و بازوئی پر زور |
در ویکیپدیا موجود است:
M rastgar ۱ اوت ۲۰۱۱، ساعت ۰۶:۵۹ (UTC)