سعدی (قصاید فارسی)/بناز ای خداوند اقبال سرمد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۳ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۰۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (قصاید فارسی) (بناز ای خداوند اقبال سرمد)
از سعدی
'


بناز ای خداوند اقبال سرمد به بخت همایون و تخت ممهد مغیث زمان ناصر اهل ایمان گزین احد یاور دین احمد خداوند فرمان ملک سلیمان شهنشاه عادل اتابک محمد ز سعد ابوبکر تا سعد زنگی پدر بر پدر نامور جد بر جد سر بندگی بر زمینش نهاده خداوندگاران دریا و سرحد همه نامداران و گردن فرازان به زنجیر سبق الایادی مقید خردمند شاها رعیت پناها که مخصوص بادی به تأیید سرمد یکی پند پیرانه بشنو ز سعدی که بختت جوان باد و جاهت مجدد نبودست تا بوده دوران گیتی به ابقای ابنای گیتی معود مبد نمی‌ماند این ملک دنیا نشاید بر او تکیه بر هیچ مسند چنان صرف کن دولت و زندگانی که نامت به نیکی بماند مخلد