ناصر خسرو (قصاید)/نشنیده‌ای که زیر چناری کدو بنی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۴:۲۴ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' ناصر خسرو (قصاید) (نشنیده‌ای که زیر چناری کدو بنی)
از ناصر خسرو
'


نشنیده‌ای که زیر چناری کدو بنی بر رست و بردوید برو بر به روز بیست؟ پرسید از آن چنار که «تو چند ساله‌ای؟» گفتا «دویست باشد و اکنون زیادتی است» خندید ازو کدو که «من از تو به بیست روز بر تر شدم بگو تو که این کاهلی ز چیست» او را چنار گفت که «امروز ای کدو با تو مرا هنوز نه هنگام داوری است فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان آنگه شود پدید که از ما دو مرد کیست»