شاه رفت مرگ آمد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۲ فوریهٔ ۲۰۱۷، ساعت ۲۰:۳۳ توسط Bellavista1 (گفتگو | مشارکت‌ها) (←‏-: اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بازایستادن برنامه‌های عمرانی کشور و بازگشت به دوران پیش از مشروطه و اسلام حکومتی درگاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر

برنامه عمرانی ششم ۲۵۳۷ - ۲۵۴۱ شاهنشاهی

برنامه عمرانی ششم/ سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی خرداد ماه تا امرداد ماه
ShahanshahArymehrDeparture26Dey2537b.jpg
انور سادات از شاهنشاه پیشباز رسمی می‌نمایند
تف بر تو زن کمونیست
لای و لجن‌های اجتماع
دانشجویان تحصیل رایگان و تغذیه رایگان رفتن شاه را جشن می‌گیرند
ShahRaftMargAmad26Dey2537h.jpg
انیرانی!گور سرنوشت خود و کشور را کندی

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر مانند همیشه سر ساعت ده بامداد به دفتر خود آمدند چند نامه و سند را دستینه فرمودند. دکتر محمد باهری از اعلیحضرت برای چندمین بار درخواست کرد که از ایران بیرون نروند. شاهنشاه چای گرم و شیرینی نوشیدند و نگاهی به دفترشان کردند و گفتند برویم. هر پانزده دقیقه یک بار از سفارت امریکا به کاخ شاهنشاهی زنگ می‌زدند که از رفتن شاهنشاه مطمئن شوند. کسانی که در کاخ صاحبقرانیه و کاخ نیاوران مانده بودند گرد آمده و چشم به راه بودند. همه می‌گریستند. شاهنشاه و شهبانو با آنها دست دادند و شاهنشاه می‌گفتند: ناراحت نباشید بر می‌گردیم. اعلیحضرتین با هم به فرودگاه هلیکوپتر کاخ رفتند. شاهنشاه آریامهر به همراه امیر اصلان افشار رییس تشریفات دربار و سرهنگ جهان بینی و علیاحضرت شهبانو به همراه سرهنگ یزدان نویسی ، بانو دکتر پیرنیا پزشک خانوادگی سوار هلیکوپتر شدند. شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه وارد فرودگاه مهرآباد شدند. دکتر جواد سعید رییس مجلس شورای ملی، دکتر علیقلی اردلان وزیر دربار، معینیان رییس دفتر مخصوص، ارتشبد بدره‌ای فرمانده نیروی زمینی، علی نشاط فرمانده گارد جاویدان، قره باغی رییس ستاد بزرگ ارتشتاران و گروهی از بلندپایگان کشوری برای پسواز شاهنشاه به فرودگاه آمده بودند. اعلیحضرتین به پاویون سلطنتی رفتند. شاهنشاه چشم به راه شنیدن رای اعتماد شاپور بختیار از مجلس شورای ملی بودند. تلفن‌های پاویون سلطنتی را از کار انداخته بودند. سرانجام با یاری سیستم تلفنی گارد شاهنشاهی از مجلس شورای ملی آگاهی رسید که شاپور بختیار با ۱۴۹ رای موافق و ۴۳ رای مخالف و ۱۳ رای ممتنع رای اعتماد گرفته است. هلیکوپتری فرستاده شد تا بختیار را از مجلس شورای ملی به فرودگاه بیاورد. شاهنشاه آریامهر به بختیار گرفتن رای اعتماد را تهنیت گفتند و نگاهبانی قانون اساسی مشروطه و کشور و ملت ایران را به وی سپردند. شاهنشاه با تنها خبرنگاری که پروانه دادند به فرودگاه بیاید آقای لطفی مصاحبه کردند و فرمودند که تهران را به سوی اسوان در مصر ترک خواهند کرد و چند روز در آنجا استراحت می‌نمایند. همانطور که به هنگام تشکیل این دولت گفته بودم مدتی است که احساس خستگی می‌کنم و احتیاج به استراحت دارم و ضمنا گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اکنون آغاز می‌شود. امروز با رای مجلس شورای ملی که پس از رای سنا داده شد امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق بشود و برای این کار ما مدتی همکاری و حسن وطن پرستی به معنای اشد کلمه احتیاج داریم اقتصا ما باید راه بیفتد مردم باید زندگی عادیشان شروع شود و پایه ریزی بهتری برای آینده بکنیم. سخن دیگری غیر از حفظ وضع مملکت و انجام وظیفه بر اساس میهن پرستی ندارم. مدت سفر من بستگی به حالت مزاجی من دارد و در حال حاضر نمی‌توانم آن را دقیقا مشخص کنم.

علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران نیز در مصاحبه فرمودند: اطمینان دارم استقلال مملکت و وحدت ملی همیشه پایدار خواهند ماند و من به ملت ایران ایمان و اعتقاد دارم. همینطور به فرهنگ ایران زمین اعتقاد دارم و امیدوارم و می‌دانم که خداوند همیشه پشت و پناه ملت ایران خواهد بود.

ساعت ۱۳ و ۸ دقیقه زمان تلخ بدرود گفتن فرارسید. سپهبد عبدالعلی بدره‌ای فرمانده رشید نیروزمینی در برابر شاهنشاه زانو زد و زانوانش را بوسید و گفت: اعلیحضرتا ما را رها نکنید. شاهنشاه با چشمانی پر از اشک سپهبد بدره‌ای را با دو دست بلند کردند و دست‌های وی را کوتاه زمانی در دست گرفتند. سپس به سوی دیگری رفتند که او نیز می‌گریست، همه باشندگان می‌گریستند. حتی بختیار با خیانت‌هایی که به ملت و کشور ایران کرد و کشور را برباد داد در این لحظات گریست. شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و همراهان از پلکان هواپیمای « شاهین » بالارفتند. بختیار وارد هواپیما شد، شاهنشاه باز هم برای وی موفقیت آرزو کردند و با سدایی رسا فرمودند « ایران را به شما می‌سپارم و شما را به خدا ».

هواپیمای شاهین که شاهنشاه آریامهر خود آن را تا مرز عربستان سعودی خود خلبانی نمودند از فرودگاه مهرآباد بلند شد و چرخی روی شهر تهران زد، شاهنشاه آریامهر شادی گروهی بی خرد و مزدور را دیدند و از مرزهای ایران بیرون رفتند. ساعت ۱۳ و ۲۱ دقیقه و ۵۹ ثانیه در زمانی که هواپیمای شاهنشاه از زمین ایران بلند شد، زلزله هولناکی شهر مشهد و شهرهای جنوبی استان خراسان چون قاین، بیرجند، فردوس، طبس، کاشمر، تربت حیدریه، تربت جام، نیشابور ، فریمان و گناباد را به سختی تکان داد و هزاران تن کشته و ده‌ها هزار تن زخمی شدند. پایگاه زلزله نگاری مشهد وابسته به دانشگاه فردوسی به آگاهی رساند که دستگاه‌ها سه ماه است که از کار افتاده‌اند. مرکز زلزله نگاری فنلاند این زمین لرزه را ۷٫۲ ریشتر ثبت کرد. دیگر شاهنشاه و شهبانو در کشور نبودند که به میان مردم نگون بخت بروند و آنان را در آغوش بگیرند، اشک هایشان را پاک کنند و دلداری دهند، و به جای خانه و کاشانه ویران شده آنها خانه‌هایی مدرن و زیبا برای روستاییان بسازند. زلزله قائن نیز مانند زلزله طبس به دست آخوندها افتاد و از یادها رفت و مردم سرگردان و بدبخت زیر و روی آوارها تنها ماندند.

شاهنشاه باور داشتند که سولیوان سفیر امریکا در ایران، گزارش درستی از چگونگی آنچه در ایران می‌گذرد به کاخ سفید نمی‌دهد، و خود اعلیحضرت می‌باید به امریکا بروند و با کارتر و بلندپایگان وزارت امور خارجه دیدار و گفتگو کنند و بگویند که کارهایی که آنها برای بر هم زدن ایران انجام می‌دهند، نه تنها برای ایران بلکه برای منطقه رویدادهای ناگوار دربردارد. برنامه پرواز به مقصد واشنگتن بود ولی جیمی کارتر از شاهنشاه درخواست کرد که در سر راه به امریکا در اسوان درنگی بکنند و با پرزیدنت انور سادات و جرالد فورد پرزیدنت پیشین امریکا درباره « قرارداد کمپ دیوید » دیدار و گفتگو نمایند. قرارداد صلحی که میان مصر و اسراییل بسته شد و شاهنشاه آریامهر در آن نخش بسیار کارسازی داشتند. بدین روی شاهنشاه پذیرفتند که نخست به مصر بروند و سپس به امریکا پرواز کنند. در اسوان از سوی پرزیدنت انور سادات پیشباز رسمی باشکوهی از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو انجام شد. پس از سه روز اعلیحضرت خواستند بدانند که چه روز و چه ساعتی وارد امریکا خواهند شد. سفیر امریکا در قاهره به آگاهی رساند: "شوربختانه مقامات امریکایی در حال حاضر، مسافرت اعلیحضرت را صلاح نمی‌دانند!" شاهنشاه پس از شنیدن این خبر فرمودند: "اینها با پدر من هم همین کار را کردند. پدرم مایل بود که در هند و نزدیک ایران باشد و این وعده را هم داده بودند، ولی در بمبئی اجازه ندادند که پدرم حتی از کشتی پیاده شود و از آنجا او را به جزیره موریس بردند... من اشتباه کردم که به اینها اعتماد کردم و به اسوان آمدم."[۱] بدین سان کارتر با یک نیرنگ بزرگ شاهنشاه ایران را از ایران بیرون برد و سپس از سفر اعلیحضرت جلوگیری کردند و خمینی را با کمک بختیار به ایران فرستادند.

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ جیمی کارتر به خبرنگار اِن بی سی در مصاحبه‌ای گفت دگرگونی در رهبران دولت یا حتی تغییرات در حکومت ایران بدان معنا نیست که ایران دیگر وجود ندارد.

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ روح الله موسوی خمینی پیامی فرستاد و مردم به راه پیمایی در روز اربعین فراخواند و گفت که مردم با این راه پیمایی نظام را دفن می‌کنند. روزنامه‌ها خمینی را قائد اعظم امام خمینی خواندند و در بزرگی و یگانگی این شیخک هندی تبار داستان‌ها گفتند. خمینی در پیامش گفت کشاورزان کشت دیمی نکنند، مفسدین کمبودهای دروغین بوجود آورده‌اند، بانک‌های اسلامی قرض الحسنه بدهند، نمایندگان غیرقانونی دو مجلس نباید به مجلس برون، دانشگاهیان دژهای مبارزه، آشوب را ادامه دهند و استادان هوادار رژیم مشروطه را به دانشگاه راه ندهند، شورای سلطنت غیرقانونی است و هموندانش باید از شورا کناره گیری کنند، هموندان شورای انقلاب اسلامی در کشور هستند و به زودی شناسانده خواهند شد.

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ زنان و مردان خرد باخته به خیابان‌ها ریختند و پوسترهای خمینی آب نبات و شیرینی و گل پخش کردند، کسانی که ماتم زده بودند را کتک زدند و دشنام دادند. بودن زنان بسیار چشمگیر بود. زنان در خیابان‌ها به دست افشانی پرداختند و نعره‌های « شاه رفت » سردادند و نقل و شیرینی به هوا پرتاب کردند. نزدیک غروب در میدان‌های ۲۴ اسفند، راه آهن، توپخانه، فلکه اول تهران پارس تندیس‌های شاهنشاه و رضا شاه بزرگ را پایین کشیدند. در میدان ۲۸ امرداد ماه (مخبرالدوله) تندیس سمبل ۲۸ امرداد روز رستاخیز مردم ایران را سرنگون کردند. کارکنان بانک کشاورزی تندیس شاهنشاه را با ریسمان پایین کشیدند و نعره می‌زدند « زنده و جاوید باد راه شهیدان ما » ، هم چنین لوحه یادبود گشایش بانک کشاورزی را که در بانک برنشانده شده بود را نابود ساختند.

-

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه دولت بختیار به ماموریت هشت سفیر کشور شاهنشاهی پایان داد: ۱- پرویز عدل در برزیل ۲- فریدون هویدا در سازمان ملل متحد ۳- پرویز راجی در انگلستان ۴- مهین دولتشاهی در دانمارک ۵- شعاع الدین شفا در ایتالیا ۶- علی معتضد در سوریه ۷- غلامرضا تاجبخش در هند ۸- شاپور بهرامی در فرانسه. اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکا، خسرو اکمل سفیر ایران در استرالیا پیشتر از پست خود کناره گرفته بودند. پس از ۲۲ بهمن ماه خمینی همه سفیران نمایندگان سیاسی شاهنشاهی را به تهران فراخواند و دستور داد آنها را از فرودگاه به زندان برند و بیشتر سفیرها تیرباران کرد.

۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ جبهه ملی در جارنامه‌ای پشتیبانی خود را از راه پیمایی روز اربعین به آگاهی رساند و مردم را فراخواند: اربعین حسینی در میهن ما همه گاه روز پیوند با قیام سرور آزادگان و پیکارهای مقدس بازماندگان آن انقلاب درخشان بوده است. جامعه روحانیت مبارز تهران با روشن بینی و آگاهی کامل این روز تاریخی را روز راه پیمایی مردم اعلام کردند. جبهه ملی ایران به پشتیبانی از این تصمیم گیری به هنگام به همگامی با مردم قهرمانی که در دو راه پیمایی افتخارآفرین تاسوعا و عاشورا خواست بنیادی خود را در سرنگونی نظام سلطنت غیر قانونی اعلام داشتند، اینبار نیز با تمام قدرت در راهپیمایی اربعین شرکت خواهد کرد.در این لحظات سرنوشت ساز به رغم تلاش‌های مذبوحانه پاسداران استبداد، راه پیمایی اربعین بار دیگر نمایش همبستگی ملی و استواری ما در راه کسب آزادی و استقلال برای ساختن آینده درخشان میهن خواهد بود.

۲۷ دی ماه ۲۵۳۷ به دنبال دستور خمینی نمایندگان انیرانی پان ایرانیست از نمایندگی در مجلس شورای ملی کناره گرفتند. روز ۳۰ دی ماه نیز ۲۱ تن دیگر از نمایندگان کناره گیری کردند.

۲۷ دی ماه ۲۵۳۷ انبوهی از نظامیان در خیابان‌های اهواز به هواداری از شاهنشاه راه پیمایی کردند و فریاد می‌زدند " جاوید شاه - شاه باید برگردد ". روز پسین در دزفول و مسجد سلیمان نیز نظامیان به هواداری از شاهنشاه آریامهر پرداختند.

۲۸ دی ماه ۲۵۳۷ علیرضا نوری زاده تازی زاده دشمن ایران نوشتارهایی با نام « ع ن » در روزنامه اطلاعات به چاپ رسانید: "سه ماه پیش سنجابی در پاریس با امام خمینی به این توافق دست یافت که سلطنت فعلی ایران غیرقانونی است و شرعیت خود را از دست داده است، به همین دلیل پس از تشکیل دولت ملی برای تعیین نظام آینده باید دست به یک همه پرسی زد، از همین جا می‌توان دریافت که داریوش فروهر در سفر خود به پاریس بی گمان، نظر امام خمینی را در مورد این رفراندوم و ترکیب دولت ملی و نحوه روی کار آمدن آن جویا خواهد شد..." پس از راه پیمایی اربعین نوشت

۲۹ دی ماه ۲۵۳۷ راه پیمایی اربعین به رهبری جامعه روحانیت مبارز تهران و در نبودن ماموران فرمانداری نظامی و ماموران راهنمایی و رانندگی برگزار شد. آرنگ‌هایی چون: ۱- تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست ۲- حزب فقط حزب الله، رهبر فقط روح الله ۳- وای به روزی که مسلح شویم، درصدد خون برادر شویم ۴- نظام شاهنشاهی عامل هر فساد است، جمهوری اسلامی مظهر عدل و داد است ۵- فرموده خمینی برچیدن یزید است، کابینه بختیار یک حیله جدید است ۶- ما پیرو قرآنیم، سلطنت نمی‌خواهیم ۷- در طلوع آزادی، جای شهدا خالی ۸- من برای نجات اسلام و ایران به ارتش دست برادری می‌دهم (امام خمینی) ۹- امریکاست که وکلا را بی واسطه یا با واسطه بر ملت ایران تحمیل می‌کند (امام خمینی) ۱۰- شورای انقلاب اسلامی تحت لوای رهبر نامی ۱۱- بنا به رای ملت مظلوم، شورای سلطنت بود محکوم ۱۲- کارگر کارگر ای کارگر ما با هم متحد می‌شویم تا برکنیم ریشه استثمار درود درود درود بر خمینی ۱۳- ما همه سرباز توایم خمینی، گوش به فرمان توایم خمینی ۱۴- تا خون در رگ ماست، خمینی رهبر ماست ۱۵- خمینی خمینی تو وارث حسینی عربده کشیده شد. در این راه پیمایی میان گروه‌ها چپ و راست بر سر آرنگ‌ها و پوسترها کشمکش درگرفت، گروهی می‌گفتند آرنگ‌ها و پوسترها باید آنهایی باشد که آخوندها برگزیده‌اند. از میدان ۲۴ اسفند چریک و مجاهد و دیگر گروهک‌های چپ را به خیابان آیزنهاور راه ندادند و این گروه به سوی خیابان سی متری به راه افتادند و در خیابان‌های فرعی پراکنده شدند. گروه دیگر به سوی میدان شهیاد آریامهر رفتند. در این راه پیمایی تنها یک پرچم سه رنگ شیر و خورشید ایران بود که آن را هم دستور دادند پایین بیاورند. شمار زنان با چادر مشکی چشمگیر بود. میان زنان بی حجاب روسری پخش کردند و سرانجام زنان بدون چادر مشکی را بیرون کشیدند و به خانه هایشان پس فرستادند.

مهدی بازرگان خائن به کشور و ملت ایران بالای خودرویی ایستاد و قطعنامه هشت ماده‌ای جبهه ملی راه پیمایی را خواند. کمیته برقراری راه پیمایی روحانیت در روز اربعین نیز قطعنامه‌ای بیرون داد که در آن مژده برپایی شورای انقلاب اسلامی را به آگاهی رسانید و شاهنشاهی پهلوی و دولت بختیار را غیرقانونی و واپسگرا خواند، از ارتشیان خواسته شد امت را پشتیبانی کنند، از نمایندگان مجلس خواسته شد که از پست خود کناره بگیرند و از هموندان شورای سلطنت خواسته شد که غیرقانونی بودن خود را به آگاهی امت برسانند.

رادیو بی بی سی شمار راه پیمایان را بیش از دو میلیون تن جار زد ولی با نرم افزارهای مدرن نشان داده شد که کمی بیش از ششصد هزار تن در این راه پیمایی بوده‌اند. رادیو بی بی سی افزود مردم با گام‌های خود به رژیم اسلامی رای دادند. رادیو بی بی سی سدای استعمار خودش را برای برقراری جمهوری اسلامی پاره پاره کرد.

۲۸ دی ماه ۲۵۳۷ سیدجلال الدین تهرانی تازی زاده‌ای دیگر برای دیدار با خمینی به فرانسه پرواز کرد. ابراهیم یزدی گفت شرط دیدار خمینی با سید جلال تهرانی کناره گیری وی از ریاست شورای سلطنت است. دیگر دشمنان شاهنشاه و خائنان به کشور و ملت ایران چون خسرو قشقایی برادر کوچک ناصر قشقایی از آلمان، نصراله سیف پور فاطمی برادر بزرگ حسین فاطمی و سیدعلی شایگان از بنیانگزاران جبهه ملی از آمریکا وارد پاریس شدند و دیدارهای درازی با خمینی داشتند. غلامحسین ساعدی چامه سرای توده‌ای از آمریکا راهی لندن شد و با احمد شاملو چامه سرای هرویینی دیدار کرد. وی سپس به ایران بازگشت و گفت: مردم دولت منتخب شاه را نمی‌پذیرند و به بختیار اعتماد نخواهند کرد.[۲]

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ در چند روز پایانی دی ماه خانه فرماندار و شهردار خوی به آتش کشیده شد. کنترل شهر تبریز به دست شماری از جوانان افتاد و سه کلانتری برچیده شد. سازمان اطلاعات و امنیت چالوس برچیده شد.

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ خمینی دو کمیسیون برای دیده بانی بر سفارت و کنسولگری‌های ایران در امریکا و دیگری برای هماهنگ ساختن اعتصاب‌های ایران برپا کرده است. جلیل ضرابی رییس این کمیسیون در امریکا می‌باشد تا پس از برکناری زاهدی سرپرستی سفارت و کنسولگری‌ها را به گردن بگیرد.

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ خطرناکترین تروریست‌ها به دستور شاپور بختیار از زندان آزاد شدند. بیشتر این زندانیان تروریست‌هایی بودند که حمله‌های مسلحانه کرده و آدم کشته بودند به زندان ابد محکوم بودند. مسعود رجوی، موسی خیابانی که میان آزاد شدگان هستند پس از آزادی بی درنگ در پیامی به یاسر عرفات ابراز داشتند: " در میهن خونبارمان جنبشی بزرگ به راه افتاده و قائد پرافتخار آن امام مجاهد اعظم خمینی بارها هر گونه رابطه با اسراییل پای فشرده است." [۳]

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ روستاییان میهن پرست و هوادار شاهنشاه در خوی، سلمان، بروجرد، کرمانشاه، مشکین شهر و دیگر شهرها به خمینی چیان شهرنشین یورش بردند. روستاییان آذربایجان به هفت آخوند یورش بردند. روزنامه‌ها این مردم میهن پرست را چماقداران خواندند. در روز اربعین نیز انبوهی از زنان و مردان عشایر و روستاهای پیرامون با چماق و بیل و داس و اسلحه گرم به مشکین شهر یورش بردند، آرنگ‌های « زنده باد شاه » دادند و فرتورهای خمینی را پاره کردند. شهرنشینان تنها به خانه‌های خود رفتند و به روستاییان یاری ندادند.

۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ آیت اله العظمی شریعتمداری، مرعشی نجفی، گلپایگانی و روحانی به آگاهی رساندند که از دولت شاپور بختیار پشتیبانی نخواهندکرد.

۱ بهمن ماه ۲۵۳۷ روزنامه ساندی تلگراف گزارش بلند بالایی درباره یک قشون چریک‌های تروریست ایرانی که از سوی یاسر عرفات و معمر قذافی آموزش دیده‌اند به چاپ رساند. ساندی تایمز نوشت این گروه تروریست که بیش از دو هزار تن می‌باشند، همگی تا بُن دندان مجهز به سلاح‌های ساخت شوروی که سرهنگ معمر قذافی به آنها داده است می‌باشند و از ۱۲ ماه گذشته از لیبی و پایگاه‌های فلسطینی به درون ایران رخنه کرده‌اند. افزون بر این، این گروه میلیون‌ها دلار قذافی برای سرنگونی شاهنشاهی مشروطه دریافت کرده‌است. این تروریست‌ها همان کنفدراسیونی‌ها، همان چریک‌های فدایی و مجاهدین، همان بورسیه‌های دولت ایران هستند که پس از فراگرفتن تاکتیک‌های جنگی و ترور در اردوگاه‌های لیبی و فلسطینی در لبنان و سوریه، برای به دست آوردن تجربه آدم کشی و ترور به جنوب لبنان رفته‌اند و با اسراییلی‌ها جنگیده‌اند.

بن مایه‌ها

  1. افشار، امیر اصلان: خاطرات دکتر امیر اصلان افشار، چاپ اول، نشر فرهنگ ، مونترال کانادا، ۲۰۱۲ ، ص ۵۱۵
  2. غلامحسین ساعدی پس از پیروزی انقلاب به فرانسه فرارکرد.
  3. بیشتر این انیرانیان پس از برقراری جمهوری اسلامی نابود شدند و گروهی نیز از کشور فرارکردند.